بهخاطر حق هواخوری به آقای روحانی رای میدهم ( هومن محمدکرمی، روزنامهنگار )
بدترین و تلخترین حالت محال این است که آدم خودش را در وطن خودش زندانی ببیند، فکر کند محصور شده، فکر کند از موهبت آزادی محروم است.
اما من فکر میکنم در این حالت هم، برای زندانی مهم است که مدیریت همان چاردیواری محدود و میلههایش دست چه کسی است.
اهمیت این موضوع برای زندانی حتی از کسانی که بیرون از زندان هستند هم بیشتر است. اینجا دیگر حرف بر سر حقوق حداقلی است. حقوقی مثل حق ملاقات حضوری، حق مرخصی، حق دسترسی به رسانهها، حق برخورداری از استانداردهای بهداشتی و درمانی و حق هواخوری.
خاطرات فعالان سیاسی و زندان رفتههای سراسر جهان پر است از مقایسههایی که بین زندانها و زندانبانان داشتهاند.
آنها که نگاه انسانی داشتهاند و حقوق انسانی زندانیان را محترم میشمردهاند و آنان که نه...
در فهرست مدیران زندانها افرادی که نامشان بسیار به نیکی رفته است کم نبوده است؛ کسانی که در همین کسوت زندانبانی هم بیشتر به ردای دلسوزانه و پدری شناخته شدهاند.
من نه ایران را زندان میدانم و نه روحانی را زندانبان؛ اما فکر میکنم کسانی هم که چنین تصوری دارند، باید به کسی که حرف از حقوق شهروندی میزند، ضرورت عدم دخالت در حریم خصوصی شهروندان را بارها و بارها تکرار میکند رای دهند.
اینها حکم همان به رسمیت شناختن حق هواخوری، و حق مرخصی را دارد، و باید مجال اجرایش را فراهم کنیم.
http://ahaad.org/1396/02/16/3754/