معرفی کتاب "بازیها" اریک برن
بدون شک اریک برن را یکی از مشهورترین روانشناسان معاصر است. کتاب "بازیها" ی او نیز با استقبال زیادی روبرو شده . شاید چون او خیلی راحت و خودمانی از روانکاوی صحبت می کند و مانند فروید گرفتار الفاظ و تئوریهای پیچیده نشده است. البته همین استفاده از اصطلاحات غیر حرفه ای باعث شد که در ابتدا جامعه متخصصان خیلی تئوری های او را جدی نگیرند.
او ابتدا چند مقاله آتشین در این زمینه نوشت و پس از آن در سال ۱۹۵۸مقاله مشهور و تأثیرگذار خود را با عنوان "تحلیل رفتار متقابل: روشی بدیع و کارا برای گروه درمانی"، منتشر کرد. این مقاله شروعی بود برای نظریه ای جدید، که کم کم با عنوان "تحلیل رفتار متقابل" (Transactional Analysis) یا به اختصار TA شناخته شد.
اساس نظریه اولیه تحلیل رفتار متقابل بر پایه حالت های شخصیتی ارایه گردید. او برای سهولت و همه فهم شدن این حالتها به ابتکار عمل جالبی دست زد و از نامهای ملموسی چون کودک، والد و بالغ استفاده نمود.
▪ «کودک» درون همان بخش از وجود ماست که دوست دارد کودکی کند؛ درست مثل یک بچه سرزنده و با هیجان باشد. خلاقیت، شور و شوق، احساسات تند و تیز، قهر و آشتی، ترس، وحشت، عشق و تنفر همه و همه از کودک درون ما منشا می گیرد.
او برای توضیح بیشتر دو نوع کودک درون را تعریف می کند یکی کودک سازگار و کودک ناسازگار .
کودک سازگار همان بخش از شخصیت ماست که قوانین و باید و نباید های جامعه را می پذیرد و مثل یک بچه "خوب " هرچه والدنیش می گویند گوش می کند.
اما برعکس این کودک ناسازگار است که مرتب بچگی می کند و البته در مواردی برای ما دردسر ایجاد می کند اما همین کودک ناسازگار است که منجر به شور زندگی و خلاقیت و ابتکار می شود. وگرنه از کودک سازگار کاری جز بله قربان گویی بر نمی آید. به همین دلیل اریک برن اغلب بیمارانش را تشویق می کرد به کودک ناسازگار خود بیشتر بها بدهند و نگران بچگی های او نباشند.
«بالغ» بخش عاقل شخصیت ماست؛ بخشی که تصمیم های منطقی می گیرد، اطلاعات را پردازش می کند، با دیگران رابطه محترمانه برقرار می کند و کلا واقع گراست.
«والد» درون که منفور ترین بخش شخصیت ما را از نظر اریک برن تشکیل می دهد همان باید و نباید های بدون منطق و دلیل ماست. همان دستور العمل های بی چون و چرایی که سالهاست برای خود ساخته ایم و حتی اطرافیانمان را هم با آن اسیر کرده ایم. اما اریک برن والد را نیز دو نوع می داند اولی والدی سخت گیر و آزار دهنده و دومی والدی نوازشگر و تایید کننده و اعتقاد دارد والد بد و مایوس کننده والد نوع اول است و بهتر است به نوع دوم تغییر کند .در کتاب مشهور اریک برن به نام " بازی ها " از حدود چهل و شش بازی مختلف که میتوانند گروهی و یا تکی اعمال شوند نام برده شده و بعد از او دیگر متخصصین روانکاوی و TA به تکمیل آنها و اضافه کردن دیگر بازیهای مدرنتر به ساختار این روش روانکاوی شدهاند.
مثالی سادهای برای بیشتر روشن شدن موضوع میزنم: در روحیهٔ جاری بیشتر جوانان این روزهای ایران , بازی «کی از کی بدبخت تر است» کاملاً جاری و ملموس است. در این بازی فردA میخواهد دائم از غمها و مشکلاتش حرف بزند و دیگر افراد گروه و یا جامعه نیز مجبور میشوند با او بازی کنند. فرضاً فرد B با او هم صحبت میشود و فرد A طبق معمول در مورد مشکلاتش و غم هایش شروع به صحبت میکند. فرد B برای مشکلات او راه حلهایی پشنهاد میکند ولی فرد A هر کدام از راه حلها را با جملهٔ «خوبه , ولی...» پاسخ میدهد. در نهان این بازی فرد A میخواهد به این بازی لذتبخش بپردازد و مقصودش حل کردن مشکلاتش نیست , برای همین تمام پاسخهایی که میدهد برای رد کردن راه حلهای فرد B طراحی میشود و این بازی آنقدر ادامه پیدا میکند تا فرد B دیگر راه حلی نداشته باشد و فرد A به پیروزی ای که انتظارش را داشته دست پیدا کند و آن چیزی نیست جز این که شخص A دوباره به خودش بگوید «کسی از من بدبخت تر نیست» .