گلهای تازه برنامه شماره 101 ( از لینک بشنوید )
شبی با (یاد)استاد شهناز
برنامه گلهای تازه شمارۀ 101 را می شنیدیم . شعر مولانا و ساز استاد جلیل شهناز و پرویز یا حقی و امیرناصر افتتاح و آواز عبدالوهاب شهیدی .
شهیدی این غزل مولانا را می خواند :
چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا
صنمی که بر جمالش دو جهان نثار بادا
به دو چشم من ز چشمش چه پیامهاست هر دم
که دو چشمم از پیامش خوش و پرنگار بادا
معلوم است که سایه این غزل را دوست دارد. با شادی می گوید:
ه ا سایه: وقتی شعر مولانا تمیز از آب در اومده باشه،چه کیفی داره!
ساز شهناز با این بیت مولانا همنوا شده است:
چه عروسی است در جان؟ که جهان ز عکس رویش
چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا
سایه غرق لذت شده است:
سایه: توجه می کنید ساز شهناز چطور عروسی رو نشون می ده... آقای عظیمی ! جلیل شهناز یگانه است . سازش پر از مطلبه؛ آفریندگی در لحظه داره ، مضرابش فوق العاده خوش صداست . شهناز همیشه خوب ساز می زنه . جمله بندی اش همیشه فوق العاده است، مال ِ خودشه ، ساختۀ خودشه . آدم فوق العاده نکته سنج و بذله گو و هوشمندیه... دو دانگ آواز خوب داره و ضرب هم خوب می گیره.
عظیمی: نقطه ضعفی هم تو ساز استاد شهناز هست؟
سایه: نقطه ضعف نه ولی یه چیز تو ساز شهناز هست که ذهنش از دستش تندتر حرکت می کنه و وقتی داره بعضی از جملاتو می زنه آدم گاهی حس می کنه که داره سربالایی می ره و تو دست انداز افتاده . درست بر خلاف پایور ؛ فریدون مشیری به درستی می گفت که ذهن آدم هر چی می دوه به ساز پایور نمی رسه .
عظیمی : وقت سایه امشب با تار شهناز عجب خوش است ! تا آنجا که من دیده ام ، سایه برای هنر استاد شهناز حرمت و ارزش بسیار قائل است و از آن لذت فراوان می برد
برگزیده از کتاب پیر پرنیان اندیش /میلاد عظیمی و عاطفه طیّه در صحبت ه ا سایه. انتشارات سخن.