چه درد خوبی
توجیه تلاش
مشین این جا تو با اندیشه خویش (مولوی)
«جان» سرباز ارتش امریکا ، به تازگی دورۀ چتربازی خود را به پایان رسانده. او بی صبرانه منتظر است مدال چتربازی خود را دریافت کند .درنهایت افسر مافوقش آنقدر محکم سنجاق را روی سینۀ جان فشار می دهد که گوشتش سوراخ می شود. از آن زمان جان در هر موقعیتی دکمۀ پیراهن خود باز می کند تا جای آن زخم را نشان بدهد .چند دهه بعد، او تمام خاطرات و یادگاری های خود را از زمان حضورش در ارتش دور انداخته جز همان سنجاق کوچک که در قاب مخصوص درسالن خانه اش آویزان است.
«مارک» به تنهایی یک موتور سیکلت از کار افتاده را تعمیر کرد.آخر هر هفته، سراغش می رفت تا آن را راه بیندازد .در همین اثنا رابطه اش با همسرش رو به زوال بود.اوضاع سختی شده بود.اما بالاخره این وسیله ارزشمند ِ مارک برای سواری آماده شد و زیر نور آفتاب درخشید.دو سال بعد مارک به شدت بی پول شد .تمام املاک و وسایل خود رافروخت تلویزیون و حتی خانه اش را به جز موتورش.حتی وقتی یک مشتری دو برابر قیمت پیشنهاد داد،مارک آن رانفروخت.
مارک و جان قربانیان توجیه تلاش اند.وقتی توان بسیاری در یک کار صرف میکنی،تمایل داری نتیجه اش را بیش از مقدار واقعی ببینی. ازآن جا که جان به خاطر سنجاق چتربازی درد کشیده بود ، آن نشان برایش از تمام جوایز ارزشمندتر بود.چون موتور مارک وقت زیادی از مارک گرفته بود، آن قدر برای موتورش ارزش قایل بود که هیچ وقت حاضر به فروشش نشد.توجیه تلاش یک نمونه خاص ازناهماهنگی شناختی است.ایجاد یک سوراخ در سینه به خاطر یک نشان افتخار ساده معمول، به نظر نمی رسد. مغز جان این نبود توازن را با دادن ارزش بیش از حد به سنجاق جبران میکند و آن را ازیک چیز بی ارزش به یک جسم نیمه مقدس تبدیل می کند . تمام این اتفاقات ناخودآگاه اند و جلوگیری از آنها مشکل است.
گروه ها از توجیه تلاش برای جذب اعضای جدید استفاده می کنند،مثلا در مراسم آغاز به کار .دسته های تبهکار ی و گروه های برادری نیژ اعضای جدید را با مجبور کردن آنها به تحمل آزمون های دردآور جذب می کنند. تحقیقات ثابت کرده اند هر چه پذیرفته شدن در آزمون ورودی دشوار تر باشد ،اعضای گروه ارزش بیشتری برای عضویت خود قایل اند و بیشتر به آن افتخار می کنند. دانشکده های ام بی ای به این صورت ،با توجیه تلاش بازی می کنند. آن ها شب و روز از دانشجویان خود ،بدون استراحت ،کار می کشند تا آن ها را تا مرز خستگی مفرط برسانند.فارغ از این که این برنامه تحصیلی مفید یا احمقانه بوده ، زمانی که دانشجویان مدرک خود را به دست می آورند این تلاش ها را برای آیندۀ شغلی خود بسیار ضروری قلمداد می کنند، چرا که توان بسیاری صرف کرده اند.
یک نمونه خفیف تر از نوجیه تلاش اثر« ایکه آ» نام دارد . اثاثیه ای که ما خودمان آن را سر هم بندی می کنیم برای مان از هر وسیلۀ گران قیمتی ارزشمندترند. این موضوع برای جوراب های دستباف نیز صادق است. دور انداختن یک جفت جوراب بافتنی ، هر چند کهنه و از مد افتاده کار سختی است. مدیرانی که تلاش بسیاری صرف تدوین یک استراتزی می کنند نمی توانند به طور منطقی کارایی آن را تخمین بزنند. طراحان ، سازندگان تبلیغات، سازندگان محصولات و هر شخص دیگری که دایما با خلاقیت خود کار می کند به این مشکل مبتلاست.
در دهه 1950 ترکیب های فوری برای پخت کیک به بازار عرضه شد . سازندگان این محصولات مطمئن بودند بازار را تسخیر خواهند کرد ، اما این طور نشد؛ زنان خانه دار هیچ استقبالی از ان نکردند،چون کار را بسیار ساده کرده بود. شرکت های سازنده واکنش نشان دادند و اماده کردن آن را کمی سخت تر کردند ( هر کس باید خودش تخم مرغ را اضافه می کرد) . این تلاش ِ اضافه حس انجام کار بزرگ تری به زنان می داد و در نتیجۀ این حس ، آن ها غذای حاضری را راحت تر پذیرفتند.
حالا که دربارۀ توجیه تلاش آگاه شده ای ، می توانی پروزه های خود را منطقی تر ارزیابی کنی. این کار را امتحان کن؛ هر وقت زمان و تلاش بسیاری صرف کاری کردی، به آن نگاه کن و نتیجه اش را ارزیابی کن؛ فقط نتیجه آن را . رمانی که پنج سال ویرایشش کرده ای و هیچ ناشری چاپش نمی کند، شاید اصلا ارزش بردن نوبل ندارد. مدرک ام پی ای که برای آن به زحمت افتاده ای ؛ آیا آن تلاش ها را به کسی توصیه می کنی؟
و دختری که سال ها دنبال او هستی ؛ آیا واقعا از دختر مجرد دیگری که بلافاصله به تو بله خواهد گفت بهتر است؟
از کتاب هنر شفاف اندیشیدن