بخت نافرجام و عقل ناتمام
یکی از فرق های اساسی افراد عادی جامعه با افراد خاص مثل شاعر و نویسنده و دانشمند و... در این است که : همه مردم پدیده های اطراف خود را می بینند اما افراد موفق و «خاص» به سادگی از آن عبور نمی کنند . تجزیه تحلیل می کنند و گاه با دید وارونه مسائل را حلاجی می کنند. شاید به همین خاطر است که از انیشتین نقل شده که « هر نوزادی نابغه به دنیا می آید» . مثلا مولوی در تمام اشعار مثنوی و دیوان شمس از رخدادها روزمره زندگی داستانی ساخته و نتیجه جالبی ارائه نموده است . بیت زیر فقط یک نمونه است .
چون رسن یک گز ز صد گز کم بود
آب اندر دَلو از چَهْ (چاه) کی رود؟
می گوید برای آب کشیدن از چاهی که صد گز(واحد طول قدیم) طناب نیاز هست ، یک گز کم باشد سطل تو
پُر آب نمی شود .آن همه هزینه و تلاش بخاطر یک گز ناتمام می ماند.
حالا چند مثال از کشورمان ایران بزنیم تا بدانیم چرا پیشرفت های ما ناتمام است . تمام سازمانها سایت اینترنتی
و گزینه بنام انتقاد و پیشنهاد دارند. کافی است شما یادداشتی در این گزینه بنویسید. اکثر سازمانها یا جوابی
نمی دهند ، یا ماهها در دست بررسی است یا به مسئول دیگری واگذار می کنند. بدتر از این
ارتباط بین دو سازمان مختلف است . مثلا تائیدیه تحصیلی فارغ التحصیلان . زمانی که اینترنت نبود ، خود دانشگاه با آموزش پرورش مکاتبه می کرد و فارغ التحصیل هیچ نقشی در این بین نداشت . اما الان با وجود اینترنت و شرایط
کرونایی فارغ التحصیل باید حضوری از دانشگاه نامه بگیرد و ببرد مدرسه مدرک را دوباره تحویل دانشگاه بدهد . با وجود اینکه قبلا اینترنتی اقدام شده و هزینه های پرداخت شده است . معلوم نیست دراین بین دو - لت الکترونیک و خدمات الکترونیت چه نقشی دارد؟ البته در سطح کلان برای شهروندان وضع از این هم بدتر است . مثلا ارتباط بین کارهای شهرداری و ثبت احوال و ....
البته از حق نگذریم برای پرداخت پول مشکلات کمتری وجود دارد . کیف پول مان زودتر سبک می شود .
حاصل اینکه بخاطر یک گز کمتر طناب ، سطل توسعه ؛ از آب پیشرفت بی نصیب می ماند .