خویشاوندی انسان و ماشین
فراخوان یا نوبت دهی ، دستگاهی در همه اداراتی که با مشتری سر و کار دارند، همه گیر شده است . علت تحمیل هزینه اضافی خرید و نگهداری دستگاه به سازمانها چیزی نبود جز نارضایتی و درگیری مشتری با کارمند . بعنوان مثال بانک ها را قبل از نصب دستگاه در نظر بگیریم . یک کارمند فقط یک کار خاص انجام می داد ، اگر کار مشتری از چند نوع بود باید به چند کارمند مراجعه می نمود . در نهایت از بین چندین کارمند فقط دو یا سه نفر پاسخگوی مشتری بودند . اما اتفاقی که بعد از نصب دستگاه افتاد این بود که همه کارمندان همه کار انجام می دهند ، اما باز هم از انبوه کارمندان هم دو سه نفر فعالند. در صورتیکه هدف از ماشینی کردن کارها ، تسریع و دقت آن است .
با توجه به مثال بالا ، در طول تاریخ ماشینی و صنعتی شدن تولید و خدمات سوالی که ذهن بشر را درگیر کرده این است که : ماشین و کامپیوتر برای انسان تهدید است یا فرصت؟ آیا ماشین جایگزین انسان می شود و شغلش را از دستش می گیرد یا برای کمک و مکمل انسان است ؟
در این باره چند نظریه هست :
عده ای نگرانند و می گویند « نرم افزارها دارند دنیا را می بلعند»
عده ای خوشحالند و می گویند « خلاص شدن از دست آدم ها » بهترین راه برای ایجاد بهروری است .
نگرانی اساسی این است که: آیا ماشین جایگزین انسان خواهد شد؟ شاید کوتاهترین جواب این باشد که ؛ این «آدم ها» هستند که بر سر شغل و منابع و منافع با همدیگر رقابت و جنگ می کنند نه «ماشین» و رایانه . به دیگر سخن ماشین را- همانند وسایل جنگی- بشر به خدمت گرفته که زودتر و سریعتر به هدفش برسد .
برگرددیم به سطر اول و مثال فراخوان نوبت دهی ، این آدمی است که کاربرد و محدویت کار ماشین را تعیین می کند و نه برعکس.
این چنین خاصیتی در آدمیست
مِهر حیوان را کمست آن از کمیست