فحش با کلاس
در گفتار روزمره اصطلاحی داریم بنام " از صد تا فحش بدتر ". یعنی طرف اینقدر مودبانه و غیر مستقیم حرف زده که اگر فحش می داد اثرش کمتر بود . شاید منظور سعدی همین نوع فحش بوده که گفته : فحش از دهن تو طیبات است . در ادبیات از این گونه مطالب فراوان داریم . یک نمونه از حافظ :
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند
در داستان حضرت یوسف با سه پیراهن روبرو هستیم . نخستین همان پیراهن خون آلودی است که برادران به پیش پدر می برند که گرگ یوسف را دَرید . دومین پیراهن همانی است که زلیخا از پشت درید و سومین پیراهن همانی است که با بوی آن پدر یوسف ، یقعوب بینایی خود را بدست آورد و هوشنگ ابتهاج ( ه ا سایه) با این نگاه سروده که:
از دو پیراهن بلا آمد پدید
راحت از پیراهنِ سوم رسید
برگردیم به بیت حافظ ، " پیراهنی که آید از او بوی یوسفم" یعنی پیراهن سوم . ترسم برادران " غیورش" قبا کنند . این صفت غیور برای برادران یوسف از صدتا فحش بدتر است . آخر این چه غیرتی است که برادر را به چاه می اندازد ؟ فحش دوم و بلافاصله بعد از فحش اول حافظ به برادران یوسف در ترکیب " قبا کنند" است . یعنی این " غیرت برادری" با انداختن یوسف به چاه تمام نشده بلکه تا سالها بعد هم ادامه دارد . پیراهن های قدیمی مثل امروز از جلو تمام دگمه نبودند . پیراهن مثل بلوز یقه هفت فقط نزدیک گردن باز و احیانا دگمه داشت . بقیه اش یکپارچه بود . قبا کردن یعنی جلو پیراهن را چاک و پاره کردن است . قدیم کسانی که با این پیراهن می مُردند برای اینکه مرده اذیت نشود پیراهن را از جلو پاره کرده و از تنش در می آوردند . که حافظ به این نکته اشاره کرده " برادران غیورش قبا کنند " .
این ظرافتهای هنری است که حافظ به خودش گفته :
ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایف حکمی با کتاب قرآنی