اره بده، تیشه بگیر ، هدیه بده ، هدیه بگیر
پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۸ ب.ظ
نوشیدنی مجانی را قبول نکن
تقابل
برخی شرکت ها از مشتریان بالقوه خود دعوت می کنند که در فلان کنگره و یا سیمینار و مسابقه ورزشی شرکت کنند ،این دعوت با عناوین پرطمطراقی مانند آموزشی، پژوهشی ، بازدید از پیشرفت های علمی تکنولوژِی و یا دیدار با فلان شخصیت بین الملی صورت می گیرد .یک ماه بعد زمان سفارش محصولات آن شرکت فرا می رسد ، میل به ادای دین چنان قوی است که خریدار تسلیم می شود تا فقط از همان شرکت محصول را تهیه نماید ، نه از شرکت رقیب آن.
این تکنیک تقابل در زمان باستان نیز وجود داشت. فرض کنید شکارچی خوش شانسی موفق می شد گوزنی شکار کند ، همه اش را در چند روز نمی توانست بخورد و هنوز چند قرنی با اختراع یخچال فاصله داشت . تصمیم می گرفت این گوزن را با فامیل و همسایه ها تقسیم کند و این بدان معنی بود که موقع شکار آنان شریک غنایم شان بشود. در واقع شکم دوستان نقش یخچال را ایفا می کرد.
جنبه مثبت تقابل یکی از بهترین راهکارهای مفید برای بقا جاندارن ، و نوعی از مدیریت ریسک بحساب می آید. بدون این روش بشریت و بسیاری از گونه های حیوانات مدت ها پیش منقرض می شدند . تقابل رابطه بین انسانهایی که هیچ نسبتی با همدیگر ندارند ازملزومات توسعه و تولید سرمایه است. بدون آن اقتصاد جهانی بی معنا می شد.
اما تقابل یک جنبه زشت هم دارد ، انتقام . خود انتقام ، انتقام ایجاد می کند و خیلی زود شخص را در یک جنگ تمام عیار قرار می دهد.
سالها پیش زن و شوهری خانواده ما را به شام دعوت کردند. علی رغم میل مان دعوت را قبول کردیم . اوضاع دقیقا همان گونه بود که فکرش را می کردیم؛ ضیافت شام فوق العاده خسته کننده بود .مجبور بشدیم چند ماه بعد آنها را به خانه مان دعوت کنیم . زنجیره تقابل مجبورمان کرد دو بعدازظهر طاقت فرسا را تحمل کنیم . چندین مهمانی صرفا بخاطر تقابل یار از سوی دو طرف تحمیل شد، علی رغم بی میلی حداقل خانواده من .
نتیجه؛ اگر کسی در فروشگاهی از شما بخواهد یک نوشیدنی ، یک تکه پنیر و یا یک قاشق زیتون را تست کنی ؛ پیشنهادش را رد کن . این توصیه من است مگر اینکه دلت بخواهد یخچالت را از چیزهایی پُر کنی که هیچ علاقه ای به آنها نداری.
این کله (کلاه) را بده سری بستان
کان سرت دارد از کله عاری (مولوی)
راز شاد زیستن
انجام دادن آنچه دوست می داریم،نیست. دوست داشتن آن چیزی است که انجام می دهیم.
۹۵/۰۲/۲۳
فرهاد جان نکته جالبی را به چالش کشیدی.
میدانی در تجارت امروز بده بستان زیاد است . من در اگهی هایم گاهی مجبور میشدم از کمسیون (پورسانت فروش) بکاهم و در برابر خرید 5 بلیط ششمی را رایگان دهم. (کار من در ونکوور اژانس شرکتهای مسافرت تفریحی با کشتی های اقیانوس پیما بود. اما از میهمانیها چه درد سر ها که نکشیدم و چه رنجی بخصوص که تنبل بودم و در مهمانی دادن نابلد. یکی بلده کار کنه و پول در بیاره یکی هم بلده مهمانیهای زیبا را ارایش دهد .