جوانی کردن
چهارشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۹ ب.ظ
حدود دو سال قبل ، پیش مشاور رفت که : «میخواهم جوانی کنم... و بعد از مدتی بروم سراغ زندگی مشترک». به او گفته شد که خیلی از جوانی ِکردنها پوست روح و روان انسان را میکَند. دیگر بعد از آن، تو آن شخص اول نیستی. و بسیار محتمل است دیگر نتوانی در یک زندگی مشترک متعهدانه مشارکت داشته باشی و لذت ببری.
گوش نکرد و رفت دنبال «جوانی کردن».
بعدا با مشاور تماس می گیرد . معلوم می شود همان که مشاورگفته بود، اتفاق افتاده .
ما فکر میکنیم بعد از داشتن تجربهها، همان آدم اولیه خواهیم بود. اینطور نیست! آن آدم با آدم بعد از آن تجربه دو فرد متفاوتند. این یک حقه ِ ذهن است که اینطور تصور میکند.
مولوی بارها و به شکلهای مختلف هشدار میدهد از جمله:
جمله خلقان سُخره ِ اندیشهاند
زین سبب خسته دل و غمپیشهاند
“سُخره ِ اندیشهاند“ یعنی محکوم و اسیر اندیشههای خویشتناند.
“سُخره ِ اندیشهاند“ یعنی محکوم و اسیر اندیشههای خویشتناند.
بعد درباره ِ یک انسان رها از اسارت زندان اندیشه می گوید:
من چو مرغ اوجم، اندیشه مگس
کی رسد بر من مگس را دسترس!؟
برای تبیین این دو نوع اندیشه یعنی اندیشه مفید و راهبر، و اندیشهای که حقیر و مزاحم و مگسگونه است و علت سخرگی انسان میشود، یک معیار دقیق و اساسی بدست میدهد:
حاکم اندیشهام، محکوم نی
چونکه بنّا حاکم آمد بر بنی
(بنّا یعنی معمار ، سازنده ساختمان)، (بنی یعنی بنا، ساختمان.)
میگوید مسئله انسان نفس اندیشه نیست. موضوع اینست که آیا تو حاکم بر اندیشهای یا اندیشه حاکم بر توست؟ تو اندیشهها را بنا میکنی و میسازی، یا اندیشهها تو را میسازند؟
کی رسد بر من مگس را دسترس!؟
برای تبیین این دو نوع اندیشه یعنی اندیشه مفید و راهبر، و اندیشهای که حقیر و مزاحم و مگسگونه است و علت سخرگی انسان میشود، یک معیار دقیق و اساسی بدست میدهد:
حاکم اندیشهام، محکوم نی
چونکه بنّا حاکم آمد بر بنی
(بنّا یعنی معمار ، سازنده ساختمان)، (بنی یعنی بنا، ساختمان.)
میگوید مسئله انسان نفس اندیشه نیست. موضوع اینست که آیا تو حاکم بر اندیشهای یا اندیشه حاکم بر توست؟ تو اندیشهها را بنا میکنی و میسازی، یا اندیشهها تو را میسازند؟
۹۵/۰۴/۲۳
فرهاد عزیز
با چه تاپیک مشکلی روبرو شدم
در بدو باید بگویم این جوانی کردن در چه سالی از عمر صورت میگیرد.
1 - نظر مشاور ؟ من روانشناسی نخوانده ام که تایید کنم یا تکذیب
2 - گفته مولانا را چه اشتباه و چه درست ، دربست میپذیرم چون فقط او بود که از اندیشه به کمال رسید
نظری میدهم و این فقط نظری است و اثباتی بر ان ندارم
جوانی کردن بین سنینی که نیاز های هورمونی در نهایت خود است یعنی از سن 17 تا 25 هیچ اشکالی ندارد. این تنها جسم نیست که با ان جوانی کنیم بلکه روح هم در ارتباطات دخیل است و بعد از 25 سالگی که همه شروع به تشکیل زندگی میشود ولی اگر بخواهند جوانی را در زمان چل چلی کنند بس اندیشه میخواهد . انوقت است که اگر مزدوج است ، اغتشاش در رفتار خانوادگی و روحیه شخص وارد میشود و جبران ان مشکل، چون میشود نو خواستن و نو خواستن و عادتی که بیش از همه روح خودش ازرده میشود.