Social Intercourse مراوده (آمیزش) اجتماعی
روانشناسان متوجه شده اند : نوزادانی که پس از تولد برای مدتی طولانی از آغوش محروم می گردند دچار افت روحی غیرقابل جبرانی می شوند و چه بسا سرانجام با ناراحتی های روانی ناشی از آن از پای درآیند.نظیر چنین پدیده ای در بزگسالانی هم که در معرض محرومیت احساسی واقع می شوند دیده می شود .به تجربه ثابت شده است که اینگونه محرومیتها ممکن است باعت روان پریشی(پسیکوز) موقت شود ، یا حداقل شخص را دچار اختلالات روانی سازد .
نتیجه جز این نیست که "گرسنگی محرک" ایام نوزادی تا حدی تبدیل به " گرسنگی شناخته شدن" در بزرگسالی می گردد. یک هنرپیشه سینما ممکن است در هفته صدها تشویق و نوازش از دوستداران گمنام و تشخیص ناپذیر داشته باشد تا اصطلاحاٌ مُخش نپُکد ، در حالی که سلامت روانی و جسمی یک دانشمند احتمالا تنها مستلزم دستی است که یک استاد سرشناس سالی یکبار محض تشویق به پشتش بنواز.
در حقیقت " گرسنگی محرک" نه تنها از لحاظ زیستی بلکه از لحاظ روانشناختی و اجتماعی نیز از چندین جهت با " گرسنگی غذا" همسویی دارد.
واژه هایی از قبیل سوء تغذیه ،سیری،خوش خوراکی ،شکم پرستی ،کم غذایی ،ریاضت ،هنرهای آشپزی و خوش پختی به آسانی از رشته تغذیه به رشته احساس منتقل شود. افراط در غذا موازی است با افراط در محرک.
از کتاب بازیها نوشته اریک برن