گفتگو بین انسان ها به روش های مختلفی می تواند انجام شود . می تواند مستقیم یا غیرمستقیم ، شفاهی با کتبی و ... باشد. می تواند یکطرفه یا چند جانبه باشد.می تواند جنبه خبری ، سوالی و غیره باشد . بدترین نوع گفتگو بی جواب گذاشتن سوال و درخواست گوینده است . زیرا نشان دهنده بی تفاوتی نسبت به گوینده یا سوال کننده است. این بی تفاوتی بدتر از دعوا و مشاجره کردن است ، زیرا در دعوا هم بین دو دو طرف رابطه و احساسی هر چند منفی وجود دارد ، اما در بی تفاوتی هیچ احساسی حس نمی شود.
بهترین جواب یا گفتگو شاید جواب دادن با منطق و زبان گوینده است . مثلا اگر کسی در زمینه اخلاق صحبت یا سوال می کند ، جواب دادن به روش علمی و قانونی کم فایده یا بی فایده است. بهترین روش برگرداندن کلمات و جملات گوینده به خودش البته با تغییری مختصر در ترکیب آنها .
یک نمونه جالب از این نوع گفتگو بین حاجی بکتاش خراسانی و جلال الدین مولوی (مولانا) :
حاجی بکتاش که نزد اصحاب خودش صاحب مقامی بوده به مولانا پیغام می فرستد که ؛ اگر مطلوب را ( حضرت حق ) را یافته ای سکون و قرار پیش گیر و اگر نیافته ای این همه شور و هیجان و رقص (سماع مولوی شهره عام و خاص بوده و هست) و... برای چیست؟
مولوی جواب می دهد :
وگر تو یار نداری چرا طلب(شور و غوغا) نکنی ؟
وگر به یار رسیدی چرا طرب(شور و غوغا) نکنی؟
طرب : شادمانی . در عرفان مانوس بودن با حضرت حق
حافظ به همین مورد اشاره دارد که:
به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست
زحمتی می کشم از مردم نادان که مپرس
گفتگوهاست درین راه (جرعه می خوردن) که جان بگدازد
هر کسی عربده یی این که مبین آن که مپرس