پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

یک سری تحلیل داریم بنام های تحلیل تکنیکال (فنی) ( Technical Analysis) (1) و تحلیل بنیادین (یا تحلیل پایه‌ای) ( Fundamental analysis) (2) . این تحلیل های فنی اساسی ِ بورسی ، از نوع تحلیل پیشینی هستند . یعنی تحلیل قبل از واقعه . مثل شیر سینه سپر می کنند و افاضه( فیض دادن)  می فرمایند که : دو کبک در صورت فلکی دم اکبر و سه کبک در کهکشان راه شیری و... دیدم اگر همه را شکار کنیم هشت کبک داریم  . اما وقتی بعد از واقعه این افاضات افاقه(گشایش، بهبود) نمی کند و بقول مولوی :

از قضا سرکنگبین صفرا فزود

روغن بادام خشکی می‌نمود

از هلیله قبض شد اطلاق رفت

آب آتش را مدد شد همچو نفت

ننه قمر با تحلیلش به خدمت گرفته می شود که : به بورس و دلار و... نگاه بلند مدت داشته باشید و مازاد پول را در این راه سرمایه گذاری کنید . که البته خواجه حافظ  هم گفته « سنگ لعل شود در مقام صبر» . این « بلند» مدت راز سر به مُهر است . نمی گویند چند ساعت و چند ماه و چند سال . البته ننه قمر تحلیل و نصیحت اش رد خور ندارد ، چیزی نمی گوید که مو لای درزش بره. گزاره هایش همه درست است . مثلا  توصیه می کنه تو آب نرو خیس می شی ننه .

یک تحلیل هم پسینی است، یعنی بعد از واقعه . مثلا اگر هوا ابری نبود و ما به شکار رفته بودیم و کبک ها خود را مخفی نمی کردند بجای هشت کبک دوازده کبک شکار می کردیم . خلاصه کلام اینکه «وقتی بچه خرابکاری کرده می خوردیم برنده بودیم» و داستانش از این قرار است :

زمان های نه چندان دور که   نه  از   تجهیزات دیجیتال و حتی ساعت کارگری زنگوله دار آنالوگ خبری نبود . مردم از دست چراغک های دیجیتالی  و صدای این تجهیزات سلب آرامش ، راحت می خوابیدند و به موقع هم بیدار می شدند.  حتی در ماه رمضان سحر با صدای اذان خروس بیدار می شدند. روزی صاحب خانه که بچه قنداقی داشته با صدای او بیدار می شود و بقول امروزی ها پوشاک بچه را عوض می کنند و می خوابند تا سحری ماه رمضان دوباره بیدار شوند. اما وقتی بیدار می شوند که آفتاب در آمده بوده ، زن و شوهر باهم گعده (گپ زدن) می کردند که « موقعی که بچه خرابکاری کرده ، خورده بودیم برنده بودیم » .

البته یک تحلیل دیگر هم حکایت  آش و قاشق است . که استاد شهریار گفته شیخ شکاک نمی داند کدامش را قورت بده .

مثل حاجی واشنگتن در فیلم علی حاتمی (3) . که در نهاد مدرن سفارت رفتار قجری انجام می دهد .

خیلی جای دور نرویم ، نماینده مجلس  (نهاد مدرن) توئیت زده :

احمد نادری، نماینده مجلس بیان کرده بود که «من هیچ کازینویی را در دنیا سراغ ندارم... نه لاس‌وگاس و نه جاهای دیگر دنیا. حتی کازینوها هم آنقدر در واقع سودده نیستند که بورس ایران را ما سودده کرده‌ایم.» (4)

عزت زیاد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۹ ، ۱۷:۰۵

ضرب‌المثل یا زبانزد گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته‌اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این‌ حال، در سخن به‌کار می‌رود.

برخی حکایت های کتاب ها  از ضرب المثل ها گرفته و گاهی برعکس این حکایت ها هستند که ضرب المثل شده اند . منبع این داستان ها بخشی متون ادب فارسی چون مثنوی مولوی، قابوسنامه، کلیله و دمنه، مرزبان نامه، انوار سهیلی، آثار عطار، سیاست نامه، حدیقه الحقیقه و ده ها اثر کلاسیک فارسی و کتاب های امثال فارسی و کتاب های و حکم فارسی و محلی است. بخشی از این داستان ها بر ساخته ی عوام است که از آنها دو یا چند روایت وجود دارد.

حکایات سعدی شیرین ترین و به زبان عامه ترین ضرب المثل ها می باشد .

ضرب المثل ها اکثرا تجربه یک یا چند نسل بشر است که در حداقل کلمات و جملات بیان می شود.  یا همان توصیه نظامی گنجوی  شاعر است به فرزندش که :

کم گوی و گزیده گوی چون دُر

تا ز اندک تو جهان شود پُر (اینجا)

بیشتر انها بیانگر زمان و مکان پیدایش ضرب المثل است ، مثل ضرب المثل های که  در جامعه روستایی گفته شده و از ابزار و حیوانی که با آن سر و کار داشتند در ضرب المثل استفاده شده است. طبیعی است در جوامعی که  آن ابزار و حیوان برایش ناآشنا است این ضرب المثل هم کاربرد نخواهد داشت و به فراموشی سپرده خواهد و جای آن را ابزار جدید پُر خواهد کرد. مثل « هنگ کردن» و ...

برخی هم مشابه ضرب المثل اند که برخی اقوام و ملت ها برای بیان منظور  غیر مستقیم و کوتاه از آن  استفاده می کنند .  

بایاتی های آذربایجان و رباعی ها هم می تواند نوعی ضرب المثل باشد که معمولا منظور و مفهومش در مصرع سوم بیان می شود .

دریادا گه میم قالدی / کشتی ام در دریا ماند
بیچمه دیم زمیم قالدی / درو نکرده مزرعه ام ماند
آرزون گؤزونده قالسین / الهی که آرزویت به دلت بماند
نئجه کی منیم قالدی / همانگونه که آرزویم به دلم ماند

یا

جامی است که عقل آفرین میزندش

صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش

این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف

می‌سازد و باز بر زمین میزندش

برخی از ضرب المثل در بین ملل مختلف یکسان است که نشان از تجربه همسان در بین ملت هاست

بعضی از مثل‌ها و سخنان مشهور ممکن است بین چند فرهنگ مشترک باشند. دکتر مهدی محقق، استاد برجسته ادبیات فارسی، در مقاله‌ای، به ۵۰ ضرب‌المثل مشترک در سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی اشاره کرده است. ایشان معتقد است که می‌توان این مضامین مشترک را از نزدیکی ذهن‌ها دانست؛ یعنی دو نفر در دو زمان و در دو مکان، تحت تاثیر یک موضوع قرار گرفته و سخنی گفته باشند. مثل‌های معروفی مانند «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، «خواهی نشوی رسوا هم‌رنگ جماعت شو»، «تو نیکی می‌کُن و در دجله انداز»، «عذر بدتر از گناه»، «دوست آن باشد که گیرد دست دوست/ در پریشان‌حالی و درماندگی»، «به مرگ بگیر تا به تب راضی شود»، «لقمان را گفتند ادب از که آموختی، گفت از بی‌ادبان»، «صبر تلخ است ولیکن برِ شیرین دارد»، «دیوار گوش دارد»، «صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم اند/ بر اثر صبر نوبت ظفر آید» و... در زبان‌های عربی و انگلیسی هم مثل و مانند‌هایی دارد.

دانلود کتاب ضرب المثل‌های معروف ایران – 

https://fooji.ir/wp-content/uploads/2018/04/zarbol-masalhaye-maroof-iran-fooji.ir_.pdf

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۱۷:۴۷

بدون سلام

عزیز مقدم boneیان گذار   آپارات، فیلیمو، صباویژه ، شبکه‌ اجتماعی کلوب دات کام و لنزور .( می کنی مکن)

دوشمنان شایع کرده اند که کلوب تا آخر آذر تعطیل می شود . (می کنی مکن)

تک شاخ (1) زدی به صدا و  سیما که: « به طور مشهود صدا و سیما از رشد ما خوشحال نیست و این غم‌انگیز است » ( می کنی مکن)

گفته ای : به رغم داشتن مجوز از سازمانی زیر مجموعه صدا و سیما آنها اجازه تبلیغ فیلیمو در این رسانه را نمی‌دهند. او می‌گوید: به طور مشهود صدا و سیما از رشد ما خوشحال نیست و این غم‌انگیز است ( می کنی مکن)

 تبلیغ پیدا و پنهان ، خواب و تختخواب ، آپارات و انزا...(می کنی مکن)

گفته ای دخل 19 و خرج 20 است کلوب ، قسمتی از دخل آیارات و تبلیغ را خرج کلوب کن  ( می کنی مکن)

شده ای  احضار به عدلیه و گرفته ای زندان  ( می کنی مکن)

گفته ای : « به رغم تصویب قوانین متعدد و بهتر شدن اوضاع از قبل همچنان برخی مراجع مسئولیت محتوا را متوجه به ما ( صاحب پلتفرم ) می‌دانند» ( می گویی مگو)

ده سال زندان تقبل (2) ( می کنی مکن)

گفته ای : نزدیک به ۴۵ میلیون کاربر منحصر به فرد از آپارات بازدید میکنند و یک میلیون ویدیو در ماه بارگذاری می‌شود ( می کنی مکن)

الغرض« این چی می گی » ؟ گفته ای کلوب را تعطیل (می کنی مکن)

جوانان را سوی کتاب صورت  (به انگلیسی: Facebook) رهنمون ( می کنی مکن)

روشن تر بگویم

دربند سود خویشی و اندر زیان ما

کس زین نکرد سود، زیان می‌کنی مکن

فارسی بگویم

این از پی رضای کیان می‌کنی مکن

فاش می گویم

بر بره گرگ را چه شبان می‌کنی مکن

این دوست را چه دشمن آن می‌کنی مکن

یک کلام ختم کلام

 با ما ز خشم روی گران می‌کنی مکن

شعر از مولوی

ماجرای اتهام ۱۰ سال حبس برای مدیرعامل آپارات - تیتربرتر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۹ ، ۱۹:۰۵

1- ازخودبیگانگی یا الیناسیون (به فرانسوی: Aliénation) واژه‌ای است که در لغت به‌معنای از دست دادن، یا قطع ارتباط با چیزی است. این واژه به‌طور خاص در دست‌نوشته‌های اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴ مارکس بیان شد و از این طریق شهرت یافت. در این کتاب این اصطلاح برای انسانی به‌کار رفته‌است که با طبیعت انسانی بیگانه شده‌است.

مارکس این اصطلاح را از دو واژهٔ هگلی Entäusserung و Entfremdung اخذ کرده‌است. هگل این دو واژه را برای توصیف آگاهی ناخشنود در تمدن روم و قرون وسطای مسیحی به‌کار برده‌است. مارکس این واژه را برای توصیف کارگران مزدبگیری به‌کار برد که از وضع زندگی راضی‌کننده‌ای برخوردار نیستند، چرا که فعالیت زندگی آن‌ها - به‌عنوان عامل اجتماعی مولد - خالی از هرگونه کنش یا رضایت گروهی است و هیچ‌گونه مالکیتی بر زندگی یا محصولاتشان ندارند.

از جمله ایرانیانی که به این موضوع اشاره کرده‌اند علاوه بر علی شریعتی که در بحث «انسان بی خود»  به الیناسیون (ازخودبیگانگی) پرداخته، می‌توان به غلامحسین ساعدی با نام مستعار گوهرمراد نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس معاصر اشاره کرد که در کتاب «عزاداران بیل» در داستانی کوتاه با نام «گاو» به نوعی از ازخودبیگانگی یا الیناسیون که به علّت فقر فرهنگی و اقتصادی در یک فرد روستایی از اهالی روستای بیل که یک روستای ساختگی در ذهن این نویسنده است در فردی به نام مشدی حسن رخ می‌دهد. به گونه‌ای که او با مرگ گاو خود طی یک صدمهٔ روحی وخیم حس می‌کند که او گاو خود است. (1)

2- مولوی پیش از همه در بیتی بخوبی این از خود بیگانگی را وصف نموده است :

می‌گریزند از  خودی  در  بیخودی

یا به مستی یا به شغل ای مهتدی

بواسطه مواد مخدر و مستی و یا کار (شغل) بیش از اندازه از خود بیخود می شوی ای هدایت شده ( مهتدی) .

عقیده روانشناسان بر این است که کار بیش از اندازه مخدر و تسکین دهنده برخی رنج های بشری است .

فیلم عصر جدید چارلی چاپلین هم بخوبی این پدیده نوین را نمایش داده است .

فیلم عصر جدید

فیلم گاو (1348) | سلام‌سینما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۹ ، ۱۴:۲۵

«اوباش خیال» کلمه ترکیبی است  که مولوی آن را درک و در سروده هایش استفاده نموده است . منظور  هرزه گردی های خیال یا افسار گسیختگی قوه تخیل بوده که معادل فرانسوی آن orgie  و انگلیسی آن orgy  می باشد . اما در سروده های مولوی این اوباشی خیال در جهت مثبت استفاده شده نه بر خلاف ظاهر  و معنی کلمه که بار منفی به ذهن القا می کند.

هست ز اوباش خیالات تو اندر ره عشق

خسته و شیفته و ره زده دانشمندی

در بیت بالا « ره زده » دو معنی متضاد دارد ، که هم راه زن بودن  و هم راه باز کردن معنی می دهد .

نمونه ای  از  افسار گسیختگی (اوباشگری) خیال در غزل مولوی :

این خانه که پیوسته در او چنگ و چغانه‌ست

از خواجه بپرسید که این خانه چه خانه‌ست ؟

این صورت بت چیست اگر خانۀ کعبه‌ست

وین نور خدا چیست اگر دیر مغانه‌ست

خاک و خس این خانه همه عنبر و مشک‌ست

بانگ در ِ  این خانه همه بیت و ترانه‌ست

فی الجمله هر آن کس که در این خانه رهی یافت

سلطان زمینست و سلیمان زمانه‌ست

منظور مولوی از «خانه» وجود آدمی است ، صورت ظاهری بت و روح بلندش خانه کعبه . از نظر مولوی خاک و خس این خانه همه عنبر و مشک است ، تعبیری که بر خلاف روال شعر و شاعری است.

اما حد اعلای تخیل و نکته سنجی مولوی در ترکیب « بانگ در » نهفته است . نه تنها در زمان مولوی بلکه تا چند دهه پیش که صنعت آهن و آهنگری توسعه نیافته بود . خبری ار لولا های گوناگون در و پنجره  نبود ، به ابتکار نجار دو زایده در قسمت بالایی و پایینی در ِ چوبی وجود داشت که کار لولا را انجام می داد . و به آن پاشنه در می گفتند. اکثر درها بعد از مدتی کارکرد در همین قسمت پاشنه  موقع باز و بسته کردن در ، صدای ناهنجار تولید می کرد که بهترین وصف آن صدا « ناله در » بود . باز در عزل بالا مولوی از این صدای ناهنجار بعنوان ترانه یاد می کند . گاهی این صدا در باز و  بسته شدن درب  بصورت ممتد و یکنواخت بود که خیلی شبیه صدای خر در ابتدای شروع به عرعر کردن بود که مولوی بخوبی به آن اشاره کرده که:

بانگ هر چیزی رساند زو خبر

تا بدانی بانگ خر از بانگ در

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۹ ، ۱۶:۳۹

روزگار پاور پوینتی

می دانیم پاورپونیت  برای توضیح و تدریس سریع برای دو گروه کاربرد دارد . کسانی که با مطالب آشنایی قبلی دارند و کسانی که با موضوع آشنایتی ندارند. اما عکس العمل هر دو گروه معمولا سکوت است . روزگار دنیای مجازی ما هم  شباهت زیادی به نمایش پاور پوینت دارد. تکیه کلام و فصل مشترک دنیای مجازی با پاورپوینت ، سکوت و  تکرار عمل « اسلاید بعدی» است .

دوستی در واتساپ صدای خانمی را برای من ارسال نموده که درباره مضرات واکسن کرونا ( با برداشت تئوری توطئه) توضیح می دهد  که این واکسن توطئه ای است برای سلامتی انسانها. در ذیل صدای این خانم که تماما کلمات فینگلش (انگلیسی فارسی شده) بلغور می فرماید ، نوشته که : « به سخنان این خانم دکتر خوش نام و معتبر (مینو محرز) مطلقا نمی شود شک کرد برای همه بفرستید » . البته با سکوت پاورپوینتی توجه نکردند که خانم دکتر مینو محرز  به اندازه یک سوم صاحب صدا از کلمات انگلیسی استفاده نمی کنند و نمی تواند صدای دکتر محرز باشد.

یاد مصرعی از شعر مولوی افتادم .

خود چه باشد قوت تقلید عام ؟

قوت به معنی ارزش و اعتبار آمده است .

و شبانه روز اینگونه مطالب بی ارزش را به همدیگر پاس می دهیم . خوش به حال فروشدگان اینترنت و فیلترشکن ها که جیب شان اینگونه پر می شود !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۹ ، ۱۳:۵۷

کالا ایرانی خرید می کنیم ، بعد از باز کردن بسته بندی می بینیم یک پیچ هم کم دارد . حالا بگرد دنبال خرید پیچ .

کالای خارجی می خریم می بینیم آچار یا پیچ گوشتی نیز  داخل جعبه گذاشته اند. البته به شرط اینکه تجار ایرانی « سفارشی» آچار را حذف نکرده باشد.

پیراهن و لباس وطنی می خریم ، تا رسیدیم خانه باید اول دگمه هاش را دوباره بدوزیم ، لباس خارجی دو دگمه یدکی هم دارد .

گارانتی در ایران یعنی همان که یخجال امرسان تبلیغ می کند « زیبا و جا دار» مطمئن باشید که  خدماتی داده نمی شود .

از نگاه تولید کننده خارجی « حق با مشتری است»

از نگاه تولید کننده داخلی تو نباشی یکی دیگر . یا همان که نسل های قدیمی تر رک و پوست کنده می گفتند: مشتری موی زیر بغل   است ، یکی را بکَنی یکی دیگر رشد می کند .

اینطوری شد که ما ماندیم عقب !

مدتی معکوس باشد کارها

شحنه را دزد آورد بر دارها

مولوی

ترقی_معکوس Instagram posts - Gramho.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۹ ، ۱۹:۲۷

ضرب المثلی در برخی مناطق کشورمان رایج است که : «کسی که نسیه می خورد ، دو بار مست و نشئه می شود» .

اما کیفیت و نشئگی هر دفعه بکلی متفاوت و متضاد است . بار اولی که مفت و  بدون هزینه  جنس می گیرد مست و سرحال است ، معمولا هم افراط  می کند . اما وقتی که موعد پرداخت پول می رسد ، این بار بدمستی به سراغش می آید . چون چند جانبه افکار منفی به سراغش می آید ، اولا فکر می کند که خریدش این مقدار نبود . فروشنده زیاده خواه و گرانفروش است ، دوما بخود  می گوید چه زود موقع پرداخت رسید ، فروشنده چرا صبر نمی کند و افکار دیگر.

این حکایت فردی دوبار مستی  ریشه  بسیاری  از مشکلات و معضلات اجتماعی کشورمان هست . آخرین نمونه آن « قرارداد 25 ساله  همکاری چین و ایران» است ، که هنوز در مرحله حرف و پیش نویس است . از بچه شیرخواره تا مرده های بهشت زهرا  اظهار نظر کردند .

کسی که حوصله تجریه تحلیل و بدتر از آن حوصله خواندن یک جمله را ندارد . شونصد واتساپ می فرستند که : ایران را فروختند چرا نشستید ، به قراداد مجهول دو دهه پیش  ( حتی تاریخش را نمی گویند) چین و کامبوج استناد می کنند .

موافقین و مخالفین این قرارداد به دو گروه اصلی تقسیم که نیت و منافع  متضاد دارند

1- آگاهان ، که خود دو دسته اند : موافق و مخالفین  قرارداد.

2- ناآگاهان و کم آگاهان. این گروه که هم تعدادشان بیشتر است و هم طیف وسیعی را تشکیل می دهند . از « کارشناسان ارشد  مسائل بین الملل » و سیاسیون مدرک تحصیلی دار تا  ننه قمر و آبجی خانمی که به واتساپ دسترسی دارد و این مطلب را برای دیگران باز ارسال می کنند.

گروه اول آگاهان از قراداد :

بطور کلی دو دسته اند : مخالفین و موافقین.

الف) مخالفین آگاه کسانی هستند که از نظر سیاسی وجناحی و یا اقتصادی مخالف اند.  با به سرانجام رسیدن این قرارداد منافع اقتصادی و یا سیاسی شان بخطر می افتد. و یا کسانی هستند که مخالف رژیم اند و تصور می کنند که مردم و حکومت هر چه بیشتر در تنگا قرار گیرد بهتر است .

ب) موافقین آگاه قرارداد  کسانی هستند که منافع سیاسی و یا وجدان کاری و مسئولیت شان و یا منافع دراز مدت کشور را در نظر دارند. ( من هرچه فکر می کنم منافع اقتصادی برای این گروه نمی توانم تصور کنم )

گروه دوم نااگاهان و کم آگاهان از متن قرارداد:

دهن پر کن ترین این گروه  تحصیل کرده و مدرک دارانی هستند که به «پشتوانه» چند واحد دانشگاهی مقاله ای انشاء  گونه می نویسند  که سر وته ندارد ، مسائل غیر مربط را با چسب «مثل» می خواهند به هم بچسبانند . به یکی از این کارشناسان ارشد در زیر مقاله اش کامنتی گذاشتم که : « شما که متخصص امور هستید چرا فله ای رد کردی؟ بند به بند منافع و مضراتش را توضیح دهید . یادداشت گذاشت که : این قرارداد   به جنگ رفتن بدون تفنگ است . جواب نوشتم : کس نمی گوید بدون تفنگ به جنگ برو ، بحث بر سر این است که تفنگ و یا پول تفنگ نداریم که باید تامین شود. رفت دیگر پیدایش نشد . خود حدیت مفصل بخوانید از مردم کوچه و بازار .

جمع بندی: با نقد و انتقاد بند به بند قرارداد و پیشنهادها کاملا موافقم . اینگونه قراردادها حتی حداقل سود هم برای کشورمان داشته باشد باید انعقاد گردد. تا در اینده با قدرت گرفتن بنیه اقتصادی قراردادهای سودآوری نوشته شود.  اگر در طول  40 سال چند تا از این قراردادهای کم سود ده داشتیم الان وضعیت تحریم ها اینگونه بود .

نتیجه : مخالفین قرارداد عین ضرب المثل بالا دیر یا زود دچار بد مستی دوم خواهند شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۱۷

با اطمینان می توان گفت خیال ( تصور ، توهم ) نقش بزرگی در زندگی ما انسان ها دارد . مولوی در حکایت های مختلف به این رفتار «انسانی» پرداخته است از جمله در فیه ما فیه :

 پیلی را آوردند بر سرچشمهٔ که آب خورد خود را در آب میدید و می رمید او می پنداشت که از دیگری می رمد نمیدانست که از خود میرمد همه اخلاق بد از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر چون در تست نمی رنجی چون آن را در دیگری می بینی می رمی و می رنجی آدمی را از گَر( نوعی بیماری) و دنبل (دمل) خود  فِرخجی (بد ، ناپاک ) نیاید دست مجروح در آش میکند و بانگشت خود میلیسد و هیچ از آن دلش برهم نمیرود چون بر دیگری اندکی دنبلی یا نیم ریشی (زخمی) ببیند آن آش او را نفارد(نخورد) و نگوارد همچنین اخلاق چون گرهاست و دنبلهاست چون در اوست ( در خود شخص) از آن نمیرنجد و بر دیگری چون اندکی ازان ببیند برنجد و نفرت گیرد همچنانک تو  ازو میرمی او را نیز معذور می دار اگراز تو برمد و برنجد رنجش تو عذر اوست زیرا رنج تو از دیدن آنست و او نیز همان می بنید.

البته این نگاه به موارد منفی محدود نمی شود گاه برعکس موارد مثبت را در این دیدۀ  خیال می پرورانیم و شیفته اش می شویم . چنانچه حافظ گفته:

خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم

به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم

مولوی در مثنوی این دید را بیشتر  موشکافی نموده  وخطاب به هر دو طرف ( هم کسی که خوی بد دارد و کسی که از خوی بد دیگران متنفر است) می گوید:

تو  هم از دشمن چو کینی می‌کشی

ای زبون شش (جهت) ، غلط در هر ششی

وآن گنه در وی ز جنس جرم تست

باید آن خو را ز طبع خویش شُست

خُلق زشتت اندرو رویت نمود

که ترا او صفحهٔ آیینه بود

چونک قبح خویش دیدی ای حَسَن (زیبارو)

اندر آیینه ، بر آیینه مزن ( آیینه را بر زمین مزن)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۹ ، ۱۷:۵۸

 از نظر زمانی نخستین اجرای موسیقایی بانگ نی (از ه ا سایه) در گل های تازه 107 بود. در آن برنامه استاد محمدرضا شجریان با همراهی نی حسن ناهید و تار هوشنگ ظریف بیت های زیر را به آواز در سه گاه ( هدی و پهلوی) خوانده است: ( از لینک پائین همین صفحه بشنوید)

 من همان نایم که گر خوش بشنوی
شرح دردم با تو گوید مثنوی

من همان جامم که گفت آن غمگسار
با دل خونین ، لب ِ خندان بیار

من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمی دانست و خود را می ستود

در رخ ِ لیلی نمودم خویش را
سوختم مجنون ِ خام اندیش را

می گِرِستم در دلش با درد دوست
او گمان می کرد اشک ِ چشم ِ اوست!

گزینش ابیات از میان ابیات بانگ نی به دست شجریان به انجام  رسیده و در کار او کاستی هایی است که ه ا سایه با کاردانی در ساخت برنامه آن را جبران کرده است. در آن بخش از بانگ نی ، بیت ها دو به دو با یکدیگر پیوند دارند. « من همان جامم...» باید با بیت پس از خود، که شجریان آسان گیرانه آن را از آواز کنار نهاده است، خوانده می شد:

من خَمُش کردم خروش چنگ را
گر چه صد زخم است این دلتنگ را

این دو بیت به هم پیوسته بر پایۀ بیتی از حافظ ساخته شده است:

با دل ِ خونین لب ِ خندان بیاور همچو جام

نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

سایه همواره در گزینش شعر درست شعر شجریان را یاری و راهنمایی می کرد؛ اما در آن برنامه چون پای شعر خودش در میان بود، بهتر دید از کنار نهاده شدن بیت یاد  شده سخنی نگوید تا شجریان را وادار به کاری نکند یا چنین گمانی پدید نیاید که سایه گله مند است یا می خواهد ابیات بیشتری از شعرش در برنامه گنجانده شود. برخورد او نمونه ای است از هوشمندی ، آداب دانی و اخلاق مداری پر ظرافت در کار مدیریت . پایبندی سایه به اخلاق مایۀ کاستی پذیرفتن کار موسیقایی و افت ِ کیفی برنامه نشد؛ زیرا او چاره ای اندیشید و از گوینده خواست دو بیت به هم پیوسته را پس از آواز شجریان بر بیت « من همان جامم...» دکلمه کند. نکتۀ باریک دیگر اینکه سایه همچنین از معینی خواسته است پیش از آواز شجریان بیت یاد شده از حافظ را بخواند تا شنوندگان برنامه اشارۀ نهفتۀ شاعر به شعر حافظ را به آسانی دریابند.

در دنبالۀ آواز ، شجریان بار دیگر یکی از بیت به هم پیوسته را کنار می گذارد. پس از بیت « من همان عشقم...» باید بیت ِ زیر خوانده می شد تا معنی کامل شود:

من همی کَندم، نه تیشه، کوه را

عشق شیرین می کند اندوه را

سایه می گوید:« عشق نهان در نهاد ِ فرهاد توان کَندن کوه را به او داده بود. فرهاد ناآگاه گمان می کرد کوه کندن کار اوست و خویش را می ستود؛ اما تیشۀ او هرگز توان کوه کندن را نداشت. نیروی عشق با شیرین کردن رنج گران تیشۀ ، فرهاد را بدین کار  توانا ساخت» . کنار نهادن بیت دوم از بلاغت و سخن سایه می کاست. او در اینجا هم به همان روش پیشین رفتار کرد و از معینی خواست پس از آواز شجریان هر دو بیت را دکلمه کند.

روشنک نوری تصنیفی پنج بیتی بر بیت های یاد شده ساخته است ( من خمش، من همان عشقم، من همی کند، در رخ لیلی، می گریستم) و هر چند دو بیت پیوستۀ «من همان عشقم...»و « من کندم...» را به درستی در پی یکدیگر آورده، تصنیفش را با بیتی آغازیده که ، بر پایۀ آنچه که گفتیم، پیوستۀ بیت پیشین است. آهنگ او در شیوۀ انتقال مغهوم ، کاستی دارد، از جمله در « او نمی دانست و خود را می ستود» ، باید تکیه و تاکید روی «خود» باشد؛ اما در چهار بار تکرار نادرست مصرع او « نمی دانست» و « می ستود» را برجسته کرده است

منبع: کتاب شعر سایه در موسیقی ایرانی نوشته مهدی فیروزیان

https://www.aparat.com/v/DEAKF/%DA%AF%D9%84%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%8C_%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87_107-%D8%B4%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86%2F%D8%B3%D9%87_%DA%AF%D8%A7%D9%87%28%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D9%88_%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C%29

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۹ ، ۱۹:۵۵