پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

سالها قبل از انقلاب  در شهری از آذربایجان شخص « خل»  مانند  اما بی آزار ِ سخندان  زندگی می کرد.  موقع راه  رفتن  ناخودآگاه  تنش به تن خانم سرهنگی برمی خورد . سرهنگ او را که در شهر به خلی شناخته شده بود ، نمی شناخت .   فکر می کند از قصد و هیزی به  خانمش تنه زده ، سیلی به صورت آن  شخص  می زند . خل رو به سرهنگ  می گوید « آسمان را نگاه کن چقدر ستاره است» ، سرهنگ جواب می دهد « خیلی» . خل می گوید ، صاحب آنهمه ستاره تا بحال سیلی به من نزده . تو سه تا ستاره در دوش داری به من سیلی زدی .

اینروزها که اخبار و تربیونهای سخنرانی و... را می بینم یاد رفتار آن سرهنگ می افتم . رفتاری که متاسفانه غالب شده و« فکر» می کنند اول و آخر « غیرت» و « منطق» اند . برای نمونه دو مثال زیر:

1- نماینده مجلس یازدهم  و قاضی دیوان در بابل که به سرباز سیلی زدند .

2- عده ای می گویند: راه شهید سلیمانی اجازه نمی دهد مذاکره کنیم . آن شخص « خل » را باید پیدا کنیم از این آقایون بپرسد که ، آیا شهید سلیمانی برای جنگ رفته بود یا مذاکره که شهید شد؟ چرا  شما از جانب ایشان مذاکره را رد می کنید !

هیچ (@Geodesian_1989) | Twitter

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۵۳

1- در سالهای گذشته که اروپای شرقی از هم پاشید و هنوز اتحادیه اروپا از مادر زاده نشده بود ، سیاسیون اقتصادی باور داشتند که برای حذب سرمایه خارجی ،  اروپا شرقی و ایران در کل شرایط مشابهی دارند. اما بدلیل نا امنی اروپای شرقی ، کشورمان شرایط بهتری دارد .مثالی که می زدند این بود: گربه از موش می ترسد و سرمایه گذار از سایه گربه . ( البته بلا نسبت موش های شجاع تهران و گربه های Animal Friendship پایتخت) . و سایه گربه یعنی ناامنی.

بگذریم اینکه در گفته ، ناگفته اقتصادیون سیاسی اشاره به نگرانی ناآرامی قومیتی ایران که در اوایل انقلاب بود دیده می شد . چشم بدخواهان کور و گوش شان کر ، در همه زمینه ها به خودکفایی زسیدم از جمله در ایجاد « امنیت » برای فرار سرمایه گذار . می فرماید نه ؟! کمی عقب تر نگاه کنید تا مومنین به تسخیر سفارت انگلیس و آتش بازی سفارت عربستان و تبعات آن را ببنید. و اگر خدای ناکرده آتروز گردن دارید و یا برای دوربینی نیاز به عینک دارید که تهیه آن از توان شما خارج است . مستقیم به حال  نگاهی بیندازید و ببینید چگونه با انقلاب سفید ( یعنی بدون خونریزی ) و نه انقلابات مخملی ، نه تنها « امنیت» سرمایه گذار خارجی ، بلکه« امنیت» سرمایه گذار داخلی و نخبگان کشور را فراهم آورده ایم.

2- این ترس از سایه گربه در  بورس هم رسیده . روزهایی که شاخ بورس می شکند ( افت شاخص) برخی از « نماد» های بورس چنان وحشتزده عقب نشینی می کنند گویی مغول حمله کرده است . و این نمادها معمولا به بانکها و موسسات مالی و بیمه ها مربوط می شود(به تجربه من) که اغلب با حرف منحوس « و » شروع می شوند . مثلا  «واعتبار» و چقدر اعتبارش بالا می رود!  یا مثلا «البرز» ....

اما وقتی که بورس رشد می کند  این نمادها مثل موشی که دَم لانه اش به بررسی اوضاع می پردازد ، با احتیاط تمام چند «صدم درصد» رشد می  کنند . خدا را شکر. همیقدر که ضرر نکنی ، خودش سود به حساب می اد.

در این روزها افت شاخص ، «قهرمان» ِ بورس نمادهایی هستند که قبلا به دلیل افت بیش از پنجاه درصدی  که داشته ، مدتهاست ممنوع المعامله اند و ثابت قدم در قیمت.

از عجایب این هر دو گروه آن است گرچه در بورس زیان می دهند ، اما با شیرینی و کیک در مجمع «شرکت» سود تقسیم می کنند . درود بر این « مجمع»  و صد درود بر « شفافیت» بورس و کدال ( سامانه جامع اطلاع‌رسانی ناشران که از آن تحت عنوان کدال یاد می‌کنند ).

گربه با سایه شیر عکس 1419244 : پارس استاک - شاتر استوک پارسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۹ ، ۱۴:۲۳

کتاب سید ضیا عامل کودتا را می خونم . مصاحبه دکتر صدرالدین الهی است (1) با سید ضیا (2) کودتا کننده سوم اسفند 1299 که سردار سپه بتدریج تمام قدرت را به دست گرفت . جایی از سیاست و آشپزی صحبت کرده که خواندنی است.

آشپزی یک نوع سیاست بافی است . در سیاست شما کاری باید کنید که همه چیز باهم بجوشد و خوب هم بجوشد . در آشپزی هم همین کار را می کنید. بادمجان و غوره و روغن و گوشت باید به هم بیفتند تا مسمای بادمجان درست شود. در سیاست هم باید عوامل با هم بجوشند که کار روبراه شود.

منتهی در آشپزی نمک غذا معمولا به دست شماست. در سیاست گاهی اوقات نمک از دست آدم در می رود. یا شورشور می شود، یا بی نمک بی نمک ،در اشپزی شما بادمجان و غوره می پزید، در سیاست گاهی اوقات مجبورید که مسمای کدو تنبل درست کنید.یعنی گاهی ایجاب می کند که کله های تنبل و پوک و کدو مانند را کنار هم بگذارید و از آنها مغز متفکر بسازید. به هر حال ، آشپزی تمرین سیاست پیشگی است.معمولا سیاستمدارهای خوب ، آشپزهای خوبی هستند .

کله کدو Megamind | انیمیشن و کارتون | آفرینک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۹ ، ۲۱:۴۹

در روانشناسی  از مثبت اندیشی  Optimism (1) و بدبینی pessimistic (2) بحث شده است. مولوی هشت قرن پیش گفته :

آن یکی ماهی همی‌بیند عیان

وان یکی تاریک می‌بیند جهان

وان یکی سه ماه می‌بیند بهم

این سه کس بنشسته یک موضع نعم

سه نفر که در یک محل نشسته اند یکی ماه(ماهی =یک ماه) را آشکارا می بیند  ، دومی جهان را تاریک می بیند و سومی سه ماه می بیند .

این نفر سوم کیست ؟ در روانشناسی جدید آیا معادلی دارد یا نه؟

توضیح اینکه ؛ آیا نفر سوم حدواسط آن دو نفر است یا نه فراتر و فروتر از انهاست ؟

هرم در ریاضی — به زبان ساده (+ دانلود فیلم آموزش رایگان) | مجله فرادرس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۹ ، ۱۲:۲۵

یک سری تحلیل داریم بنام های تحلیل تکنیکال (فنی) ( Technical Analysis) (1) و تحلیل بنیادین (یا تحلیل پایه‌ای) ( Fundamental analysis) (2) . این تحلیل های فنی اساسی ِ بورسی ، از نوع تحلیل پیشینی هستند . یعنی تحلیل قبل از واقعه . مثل شیر سینه سپر می کنند و افاضه( فیض دادن)  می فرمایند که : دو کبک در صورت فلکی دم اکبر و سه کبک در کهکشان راه شیری و... دیدم اگر همه را شکار کنیم هشت کبک داریم  . اما وقتی بعد از واقعه این افاضات افاقه(گشایش، بهبود) نمی کند و بقول مولوی :

از قضا سرکنگبین صفرا فزود

روغن بادام خشکی می‌نمود

از هلیله قبض شد اطلاق رفت

آب آتش را مدد شد همچو نفت

ننه قمر با تحلیلش به خدمت گرفته می شود که : به بورس و دلار و... نگاه بلند مدت داشته باشید و مازاد پول را در این راه سرمایه گذاری کنید . که البته خواجه حافظ  هم گفته « سنگ لعل شود در مقام صبر» . این « بلند» مدت راز سر به مُهر است . نمی گویند چند ساعت و چند ماه و چند سال . البته ننه قمر تحلیل و نصیحت اش رد خور ندارد ، چیزی نمی گوید که مو لای درزش بره. گزاره هایش همه درست است . مثلا  توصیه می کنه تو آب نرو خیس می شی ننه .

یک تحلیل هم پسینی است، یعنی بعد از واقعه . مثلا اگر هوا ابری نبود و ما به شکار رفته بودیم و کبک ها خود را مخفی نمی کردند بجای هشت کبک دوازده کبک شکار می کردیم . خلاصه کلام اینکه «وقتی بچه خرابکاری کرده می خوردیم برنده بودیم» و داستانش از این قرار است :

زمان های نه چندان دور که   نه  از   تجهیزات دیجیتال و حتی ساعت کارگری زنگوله دار آنالوگ خبری نبود . مردم از دست چراغک های دیجیتالی  و صدای این تجهیزات سلب آرامش ، راحت می خوابیدند و به موقع هم بیدار می شدند.  حتی در ماه رمضان سحر با صدای اذان خروس بیدار می شدند. روزی صاحب خانه که بچه قنداقی داشته با صدای او بیدار می شود و بقول امروزی ها پوشاک بچه را عوض می کنند و می خوابند تا سحری ماه رمضان دوباره بیدار شوند. اما وقتی بیدار می شوند که آفتاب در آمده بوده ، زن و شوهر باهم گعده (گپ زدن) می کردند که « موقعی که بچه خرابکاری کرده ، خورده بودیم برنده بودیم » .

البته یک تحلیل دیگر هم حکایت  آش و قاشق است . که استاد شهریار گفته شیخ شکاک نمی داند کدامش را قورت بده .

مثل حاجی واشنگتن در فیلم علی حاتمی (3) . که در نهاد مدرن سفارت رفتار قجری انجام می دهد .

خیلی جای دور نرویم ، نماینده مجلس  (نهاد مدرن) توئیت زده :

احمد نادری، نماینده مجلس بیان کرده بود که «من هیچ کازینویی را در دنیا سراغ ندارم... نه لاس‌وگاس و نه جاهای دیگر دنیا. حتی کازینوها هم آنقدر در واقع سودده نیستند که بورس ایران را ما سودده کرده‌ایم.» (4)

عزت زیاد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۹ ، ۱۷:۰۵

ضرب‌المثل یا زبانزد گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته‌اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این‌ حال، در سخن به‌کار می‌رود.

برخی حکایت های کتاب ها  از ضرب المثل ها گرفته و گاهی برعکس این حکایت ها هستند که ضرب المثل شده اند . منبع این داستان ها بخشی متون ادب فارسی چون مثنوی مولوی، قابوسنامه، کلیله و دمنه، مرزبان نامه، انوار سهیلی، آثار عطار، سیاست نامه، حدیقه الحقیقه و ده ها اثر کلاسیک فارسی و کتاب های امثال فارسی و کتاب های و حکم فارسی و محلی است. بخشی از این داستان ها بر ساخته ی عوام است که از آنها دو یا چند روایت وجود دارد.

حکایات سعدی شیرین ترین و به زبان عامه ترین ضرب المثل ها می باشد .

ضرب المثل ها اکثرا تجربه یک یا چند نسل بشر است که در حداقل کلمات و جملات بیان می شود.  یا همان توصیه نظامی گنجوی  شاعر است به فرزندش که :

کم گوی و گزیده گوی چون دُر

تا ز اندک تو جهان شود پُر (اینجا)

بیشتر انها بیانگر زمان و مکان پیدایش ضرب المثل است ، مثل ضرب المثل های که  در جامعه روستایی گفته شده و از ابزار و حیوانی که با آن سر و کار داشتند در ضرب المثل استفاده شده است. طبیعی است در جوامعی که  آن ابزار و حیوان برایش ناآشنا است این ضرب المثل هم کاربرد نخواهد داشت و به فراموشی سپرده خواهد و جای آن را ابزار جدید پُر خواهد کرد. مثل « هنگ کردن» و ...

برخی هم مشابه ضرب المثل اند که برخی اقوام و ملت ها برای بیان منظور  غیر مستقیم و کوتاه از آن  استفاده می کنند .  

بایاتی های آذربایجان و رباعی ها هم می تواند نوعی ضرب المثل باشد که معمولا منظور و مفهومش در مصرع سوم بیان می شود .

دریادا گه میم قالدی / کشتی ام در دریا ماند
بیچمه دیم زمیم قالدی / درو نکرده مزرعه ام ماند
آرزون گؤزونده قالسین / الهی که آرزویت به دلت بماند
نئجه کی منیم قالدی / همانگونه که آرزویم به دلم ماند

یا

جامی است که عقل آفرین میزندش

صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش

این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف

می‌سازد و باز بر زمین میزندش

برخی از ضرب المثل در بین ملل مختلف یکسان است که نشان از تجربه همسان در بین ملت هاست

بعضی از مثل‌ها و سخنان مشهور ممکن است بین چند فرهنگ مشترک باشند. دکتر مهدی محقق، استاد برجسته ادبیات فارسی، در مقاله‌ای، به ۵۰ ضرب‌المثل مشترک در سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی اشاره کرده است. ایشان معتقد است که می‌توان این مضامین مشترک را از نزدیکی ذهن‌ها دانست؛ یعنی دو نفر در دو زمان و در دو مکان، تحت تاثیر یک موضوع قرار گرفته و سخنی گفته باشند. مثل‌های معروفی مانند «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، «خواهی نشوی رسوا هم‌رنگ جماعت شو»، «تو نیکی می‌کُن و در دجله انداز»، «عذر بدتر از گناه»، «دوست آن باشد که گیرد دست دوست/ در پریشان‌حالی و درماندگی»، «به مرگ بگیر تا به تب راضی شود»، «لقمان را گفتند ادب از که آموختی، گفت از بی‌ادبان»، «صبر تلخ است ولیکن برِ شیرین دارد»، «دیوار گوش دارد»، «صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم اند/ بر اثر صبر نوبت ظفر آید» و... در زبان‌های عربی و انگلیسی هم مثل و مانند‌هایی دارد.

دانلود کتاب ضرب المثل‌های معروف ایران – 

https://fooji.ir/wp-content/uploads/2018/04/zarbol-masalhaye-maroof-iran-fooji.ir_.pdf

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۱۷:۴۷

بدون سلام

عزیز مقدم boneیان گذار   آپارات، فیلیمو، صباویژه ، شبکه‌ اجتماعی کلوب دات کام و لنزور .( می کنی مکن)

دوشمنان شایع کرده اند که کلوب تا آخر آذر تعطیل می شود . (می کنی مکن)

تک شاخ (1) زدی به صدا و  سیما که: « به طور مشهود صدا و سیما از رشد ما خوشحال نیست و این غم‌انگیز است » ( می کنی مکن)

گفته ای : به رغم داشتن مجوز از سازمانی زیر مجموعه صدا و سیما آنها اجازه تبلیغ فیلیمو در این رسانه را نمی‌دهند. او می‌گوید: به طور مشهود صدا و سیما از رشد ما خوشحال نیست و این غم‌انگیز است ( می کنی مکن)

 تبلیغ پیدا و پنهان ، خواب و تختخواب ، آپارات و انزا...(می کنی مکن)

گفته ای دخل 19 و خرج 20 است کلوب ، قسمتی از دخل آیارات و تبلیغ را خرج کلوب کن  ( می کنی مکن)

شده ای  احضار به عدلیه و گرفته ای زندان  ( می کنی مکن)

گفته ای : « به رغم تصویب قوانین متعدد و بهتر شدن اوضاع از قبل همچنان برخی مراجع مسئولیت محتوا را متوجه به ما ( صاحب پلتفرم ) می‌دانند» ( می گویی مگو)

ده سال زندان تقبل (2) ( می کنی مکن)

گفته ای : نزدیک به ۴۵ میلیون کاربر منحصر به فرد از آپارات بازدید میکنند و یک میلیون ویدیو در ماه بارگذاری می‌شود ( می کنی مکن)

الغرض« این چی می گی » ؟ گفته ای کلوب را تعطیل (می کنی مکن)

جوانان را سوی کتاب صورت  (به انگلیسی: Facebook) رهنمون ( می کنی مکن)

روشن تر بگویم

دربند سود خویشی و اندر زیان ما

کس زین نکرد سود، زیان می‌کنی مکن

فارسی بگویم

این از پی رضای کیان می‌کنی مکن

فاش می گویم

بر بره گرگ را چه شبان می‌کنی مکن

این دوست را چه دشمن آن می‌کنی مکن

یک کلام ختم کلام

 با ما ز خشم روی گران می‌کنی مکن

شعر از مولوی

ماجرای اتهام ۱۰ سال حبس برای مدیرعامل آپارات - تیتربرتر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۹ ، ۱۹:۰۵

1- ازخودبیگانگی یا الیناسیون (به فرانسوی: Aliénation) واژه‌ای است که در لغت به‌معنای از دست دادن، یا قطع ارتباط با چیزی است. این واژه به‌طور خاص در دست‌نوشته‌های اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴ مارکس بیان شد و از این طریق شهرت یافت. در این کتاب این اصطلاح برای انسانی به‌کار رفته‌است که با طبیعت انسانی بیگانه شده‌است.

مارکس این اصطلاح را از دو واژهٔ هگلی Entäusserung و Entfremdung اخذ کرده‌است. هگل این دو واژه را برای توصیف آگاهی ناخشنود در تمدن روم و قرون وسطای مسیحی به‌کار برده‌است. مارکس این واژه را برای توصیف کارگران مزدبگیری به‌کار برد که از وضع زندگی راضی‌کننده‌ای برخوردار نیستند، چرا که فعالیت زندگی آن‌ها - به‌عنوان عامل اجتماعی مولد - خالی از هرگونه کنش یا رضایت گروهی است و هیچ‌گونه مالکیتی بر زندگی یا محصولاتشان ندارند.

از جمله ایرانیانی که به این موضوع اشاره کرده‌اند علاوه بر علی شریعتی که در بحث «انسان بی خود»  به الیناسیون (ازخودبیگانگی) پرداخته، می‌توان به غلامحسین ساعدی با نام مستعار گوهرمراد نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس معاصر اشاره کرد که در کتاب «عزاداران بیل» در داستانی کوتاه با نام «گاو» به نوعی از ازخودبیگانگی یا الیناسیون که به علّت فقر فرهنگی و اقتصادی در یک فرد روستایی از اهالی روستای بیل که یک روستای ساختگی در ذهن این نویسنده است در فردی به نام مشدی حسن رخ می‌دهد. به گونه‌ای که او با مرگ گاو خود طی یک صدمهٔ روحی وخیم حس می‌کند که او گاو خود است. (1)

2- مولوی پیش از همه در بیتی بخوبی این از خود بیگانگی را وصف نموده است :

می‌گریزند از  خودی  در  بیخودی

یا به مستی یا به شغل ای مهتدی

بواسطه مواد مخدر و مستی و یا کار (شغل) بیش از اندازه از خود بیخود می شوی ای هدایت شده ( مهتدی) .

عقیده روانشناسان بر این است که کار بیش از اندازه مخدر و تسکین دهنده برخی رنج های بشری است .

فیلم عصر جدید چارلی چاپلین هم بخوبی این پدیده نوین را نمایش داده است .

فیلم عصر جدید

فیلم گاو (1348) | سلام‌سینما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۹ ، ۱۴:۲۵

«اوباش خیال» کلمه ترکیبی است  که مولوی آن را درک و در سروده هایش استفاده نموده است . منظور  هرزه گردی های خیال یا افسار گسیختگی قوه تخیل بوده که معادل فرانسوی آن orgie  و انگلیسی آن orgy  می باشد . اما در سروده های مولوی این اوباشی خیال در جهت مثبت استفاده شده نه بر خلاف ظاهر  و معنی کلمه که بار منفی به ذهن القا می کند.

هست ز اوباش خیالات تو اندر ره عشق

خسته و شیفته و ره زده دانشمندی

در بیت بالا « ره زده » دو معنی متضاد دارد ، که هم راه زن بودن  و هم راه باز کردن معنی می دهد .

نمونه ای  از  افسار گسیختگی (اوباشگری) خیال در غزل مولوی :

این خانه که پیوسته در او چنگ و چغانه‌ست

از خواجه بپرسید که این خانه چه خانه‌ست ؟

این صورت بت چیست اگر خانۀ کعبه‌ست

وین نور خدا چیست اگر دیر مغانه‌ست

خاک و خس این خانه همه عنبر و مشک‌ست

بانگ در ِ  این خانه همه بیت و ترانه‌ست

فی الجمله هر آن کس که در این خانه رهی یافت

سلطان زمینست و سلیمان زمانه‌ست

منظور مولوی از «خانه» وجود آدمی است ، صورت ظاهری بت و روح بلندش خانه کعبه . از نظر مولوی خاک و خس این خانه همه عنبر و مشک است ، تعبیری که بر خلاف روال شعر و شاعری است.

اما حد اعلای تخیل و نکته سنجی مولوی در ترکیب « بانگ در » نهفته است . نه تنها در زمان مولوی بلکه تا چند دهه پیش که صنعت آهن و آهنگری توسعه نیافته بود . خبری ار لولا های گوناگون در و پنجره  نبود ، به ابتکار نجار دو زایده در قسمت بالایی و پایینی در ِ چوبی وجود داشت که کار لولا را انجام می داد . و به آن پاشنه در می گفتند. اکثر درها بعد از مدتی کارکرد در همین قسمت پاشنه  موقع باز و بسته کردن در ، صدای ناهنجار تولید می کرد که بهترین وصف آن صدا « ناله در » بود . باز در عزل بالا مولوی از این صدای ناهنجار بعنوان ترانه یاد می کند . گاهی این صدا در باز و  بسته شدن درب  بصورت ممتد و یکنواخت بود که خیلی شبیه صدای خر در ابتدای شروع به عرعر کردن بود که مولوی بخوبی به آن اشاره کرده که:

بانگ هر چیزی رساند زو خبر

تا بدانی بانگ خر از بانگ در

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۹ ، ۱۶:۳۹

روزگار پاور پوینتی

می دانیم پاورپونیت  برای توضیح و تدریس سریع برای دو گروه کاربرد دارد . کسانی که با مطالب آشنایی قبلی دارند و کسانی که با موضوع آشنایتی ندارند. اما عکس العمل هر دو گروه معمولا سکوت است . روزگار دنیای مجازی ما هم  شباهت زیادی به نمایش پاور پوینت دارد. تکیه کلام و فصل مشترک دنیای مجازی با پاورپوینت ، سکوت و  تکرار عمل « اسلاید بعدی» است .

دوستی در واتساپ صدای خانمی را برای من ارسال نموده که درباره مضرات واکسن کرونا ( با برداشت تئوری توطئه) توضیح می دهد  که این واکسن توطئه ای است برای سلامتی انسانها. در ذیل صدای این خانم که تماما کلمات فینگلش (انگلیسی فارسی شده) بلغور می فرماید ، نوشته که : « به سخنان این خانم دکتر خوش نام و معتبر (مینو محرز) مطلقا نمی شود شک کرد برای همه بفرستید » . البته با سکوت پاورپوینتی توجه نکردند که خانم دکتر مینو محرز  به اندازه یک سوم صاحب صدا از کلمات انگلیسی استفاده نمی کنند و نمی تواند صدای دکتر محرز باشد.

یاد مصرعی از شعر مولوی افتادم .

خود چه باشد قوت تقلید عام ؟

قوت به معنی ارزش و اعتبار آمده است .

و شبانه روز اینگونه مطالب بی ارزش را به همدیگر پاس می دهیم . خوش به حال فروشدگان اینترنت و فیلترشکن ها که جیب شان اینگونه پر می شود !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۹ ، ۱۳:۵۷