پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

داستانک و طرح مجلس برای محدودیت اینترنت

قدیم ها که اینترنت و فضای مجاز نبود (گوش مخالفینش کر و چشم شان روشن!) تا پیر و جوان 24 ساعته مشغول باشند و از طرفی هر کاری را برای گذران اوقات فراغت برای هر سنی را جایز نمی دانستند ، از همه مهمتر روابط دوستی و فامیلی صمیمی تر از الان بود. یکی از رایج ترین گذران اوقات فراغت نسشتن  بیکارها در محل کسب و کار دوستان بود . اما کاسب جماعت بعلت " مزاحمت" از اینکار خوششان نمی آمد و نمی آید . القصه روزی یکی همین "مزاحمین" در مغازه خواربار فروشی که حرفی برای گفتن نداشته (مثل خود من!!!) از مغازه دار می پرسد دارچین قیمت اش چند؟ مغازه دار جواب می دهد مگر دل درد داری؟ (یکی از کاربردهای دارچین برای دل درد است) . شخص " مزاحم " جواب می دهد که : نه . داریم صحبت می کنیم .

حالا حکایت  مجلس شورای اسلامی در تصویب " صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیام رسان‌های اجتماعی " همان " حکایت داریم صحبت می کنیم " است . بعد از تصویب نهایی به جمع قوانین " تحصیل رایگان و بهداشت و درمان رایگان بعلاوه کار و مسکن برای همه " در قانون اساسی و قوانین ویدئو و ماهواره و... مصوب مجلس خواهد پیوست . فقط زحمت اداری و مردمی اش خواهد . البته الحق والانصاف سود سرشاری برای فرشندگان فیلترشکن و پهنای باند و سرعت اینترنت منظور  شده است . 

گفتمش از ما ببر زحمت اخبار ما

هر ستوری لاغری کی کشاند بار ما

گفت بشنو اولا شمه ای ز اسرار ما

زانک که را اختیار نبود ای مختار ما (مولوی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۰ ، ۱۳:۵۳

راه حل بن بست سیاسی و ریاضی 

هر چند این معما را شاید قبلا شنیده باشید اما خواندن دوباره آن خالی از لطف نخواهد بود بخصوص اینکه جواب در انتهای مطلب آورده شده است.

قیمت ساعت ۳۰ هزار تومان بوده و سه نفر  هر کدام نفری ۱۰ هزار تومن پرداخت میکنند تا آن ساعت را خریداری کنند…

بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت ۲۵ هزار تومان بوده.این ۵ هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان . شاگرد ۲ هزار تومان را برای خود بر میدارد و ۳ هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان) حال هر کدام از آنها نفری ۹ هزار تومان پرداخت کرده اند . که ۳*۹ برابر ۲۷ میشود این مبلغ به علاوه آن ۲ هزار تومان که پیش شاگرد است میشود ۲۹ تومان
هزار تومان باقیمانده کجاست ؟

طراح سوال : دکتر حسابی

و اما جواب معما

معما تا جایی که شاگرد دوهزار تومان رو برای خود و سه هزار رو به آنها پس میدهد درست است اما مشکل اینجا وجود داره که وقتی نفری ۱۰۰۰ میگیرن در واقع نفری ۹۰۰۰ تومان پرداخته اند که ۹۰۰۰*۳=۲۷۰۰۰ و + ۲۰۰۰ میشه ۲۹۰۰۰ تومان!!!!

اشتباه همین جاست که نباید ۲۷ رو با ۲ جمع کرد و درواقع باید آنها رو از هم کم کرد.(۲۵+۲ تومان پول شاگرد =۲۷)
یعنی سه نفر ۳۰۰۰۰ تومان پول دادند که سه هزار تومان رو شاگرد به آنها برمیگرداند پس آنها ۲۷۰۰۰ تومان دادند که ۲۰۰۰ تومان رو شاگرد برداشته و ۲۵۰۰۰ هزار تومان رو بابت پول ساعت پرداخته اند. به همین سادگی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۱۱

مشکل کشور  در یک جمله کوتاه این است که : درآمد کم ، هزینه زیاد است . مثل کارمندی که حقوقش کفاف هزینه اش را نمی دهد ، اضافه کاری و مسافرکشی هم با فرسودگی جسم و جان فقط اندکی کمک کننده است .

حالا با این واقعیت که درآمد کشور معین و مشخص است (حتی با افزایش آن) ، نگاهی به  برخی از شعارهای نامزدها داشته باشیم . 

طرح ویژه مسکنی آیت الله رئیسی رونمایی شد/ساخت ۴ میلیون مسکن با‌ آورده اولیه صفر و زمین رایگان (اینجا) . عضو سابق شورای عالی مسکن در ادامه خبر داد: یک تیم تخصصی و پژوهشی در حوزه اقتصاد وی تاکید کرد: راه حل رفع مشکل مسکن در کشور ایجاد نهضت مسکن‌سازی است، اصول طرح مذکور همان اصول مسکن مهر است؛ یعنی زمین رایگان، وام ساخت ارزان‌قیمت و بکارگیری ظرفیت بخش خصوصی برای ساخت مسکن.و مسکن حدود 7 ماه است روی طرحی کار می‌کند . 

جالب است این کارشناس می گوید:  این طرح هیچ فشاری به بودجه وارد نمی‌کند و یک ریال از بودجه دولتی در طرح استفاده نمی‌شود. ضمن این‌که تسهیلات تکلیفی هم ندارد و طراحی‌های پیچیده و عالی در این رابطه انجام  شده است.

اما چند سوال ساده از این کارشناسان و ستاد آقای رئیسی : 1- زمین رایگان کجاست؟  از آسمان خواهد بارید ؟ یا دولت خواهد داد؟ گر دولت می دهد چرا می گویند یک ریال هم بودجه دولتی استفاده نمی شود؟ 2- وام ارزان از کدام منابع که به گفته ایشان دولتی نباشد؟ بانک ها از کدام منابع؟ اگر بانک ها پول دارند چرا همین حالا با سودهای بالا  باید مدتها دوندگی  در نوبت منتظر باشید؟ 3- این کارشناسان فراموش کرده اند که وقتی دولت روحانی سال 92 روی کار آمد به گفته مدیران عامل دو بانک صادرات و مسکن ورشکسته بودند و از جیب مردم دوباره جان گرفتند.توشیح اینکه بانک مسکن برای وام مسکن " اوراق مشارکت" را عَلم کرد که قبل از دریافت هر گونه وامی  نقدا 10درصد وام راباید اوراق مشارکت بخرید و دود شود برود هوا بعلاوه 11 تا 18 درصد سود بانکی . بانک صادرات هم بدین گونه احیا شد که حقوق یک ونیم میلیون بازنشسته کشوری را  قرض الحسنه (بدون سود) بردند بانک صادرات . 4- بکار گیری ظرفیت بخش خصوص ! کدام بخش خصوصی؟ با چه انگیزه ای بخش خصوصی سرمایه خود را وارد این عرصه می شود؟

وعده برخی از کاندیدهای دیگر هم  تقریبا همان مشکلات گفته شده را دارند .مثلا دادن 500 میلیئن تومانی قاضی زاده هاشمی (اینجا) . یارانه 450 هزار تومانی آقای محسن رضایی (اینجا) . البته اکثر وعده های انتخاباتی شعار بدون پشتیبانه و بدون کارشناسی و مطالعه نشده است . کسانی هم که بعنوان کارشناس می گویند هفت ماه وقت گذاشته اند برای گرفتن صندلی "ریاست" است نه حل مشکلات مردم .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۱۹

به طنز می گویند یکی از هموطنان آذری زبان به کامپیوتر گفته " نه خبر"  یعنی چه خبر ؟ کامپیوتر تمام اطاعاتش را ریخت بیرون ، پرسید دیگه چه خبر؟ کامپیوتر آتش گرفت . این "دیگه چه خبر "از تکیه کلام برخی از آذری زبانان است برای شکستن سکوت  در گفتگو . 

حالا  به طور رسمی و نیمه رسمی  می گویند علی لاریجانی بخاطر تحصیل (یا اقامت؟! ) دخترش در خارج رد صلاحیت شده است .  فارغ از به حق و ناحق بودن ، قانونی و غیر قانونی بودن این عمل ، چند سوال به ذهن می رسد.

1- این چه قانون و یا برداشت  از قانون است که به " جرم" فرزند ، پدر مجازات می شود ؟

2- اگر خواسته باشند با این مصوبه یا قانون جلو " نفوذ" و "جاسوسی"  را بگیرند. سخت در اشتباهند ، قرن حاضر را با 200 سال پیش اشتباه گرفته اند .

3- ایا با این برداشت که تحصیل و تخصص حتی برای خودی ها "جرم" و" تخلف" است وای به حال سایرین و غیر " خودی"ها.

4- فرض کنیم ، همین متن  و برداشت برای شورای نگهبان معتبر باشد . چرا خارج را فقط در امریکا و اروپا خلاضه می کنند؟ مگر نجف اشرف جزء خاک ایران است؟ خیلی از بزرگان سیاست ایران متولد شهر مقدس نجف بوده یا  تحصیل نموده اند ، چرا به این علت رد صلاحیت نمی شوند؟ 

دیگه چه خبر؟! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۵۱

در گفتار روزمره اصطلاحی داریم بنام " از صد تا فحش  بدتر ". یعنی طرف اینقدر مودبانه و غیر مستقیم حرف زده که اگر فحش  می داد اثرش کمتر بود . شاید  منظور سعدی همین نوع فحش بوده که گفته :   فحش از دهن تو طیبات است . در ادبیات از این گونه مطالب فراوان داریم . یک نمونه از حافظ :

پیراهنی که آید از او بوی یوسفم

ترسم برادران غیورش قبا کنند

در داستان حضرت یوسف با سه پیراهن روبرو هستیم . نخستین همان پیراهن خون آلودی است که برادران به پیش پدر می برند که گرگ یوسف را دَرید . دومین پیراهن همانی است که زلیخا از پشت درید و سومین پیراهن همانی است که با بوی آن پدر یوسف ، یقعوب بینایی خود را بدست آورد و هوشنگ ابتهاج ( ه ا سایه) با این نگاه سروده که:

از دو پیراهن بلا آمد پدید
راحت از پیراهنِ سوم رسید

برگردیم به بیت حافظ ، " پیراهنی که آید از او  بوی یوسفم" یعنی پیراهن سوم .   ترسم برادران " غیورش" قبا کنند . این صفت غیور برای برادران یوسف از صدتا فحش بدتر است . آخر این چه غیرتی است که برادر را به چاه می اندازد ؟ فحش دوم  و بلافاصله بعد از فحش اول حافظ  به برادران یوسف در ترکیب " قبا کنند" است . یعنی این " غیرت برادری" با انداختن یوسف به چاه تمام نشده بلکه تا سالها بعد هم ادامه دارد . پیراهن های قدیمی مثل امروز از جلو تمام دگمه  نبودند . پیراهن مثل بلوز یقه هفت فقط نزدیک گردن باز و احیانا دگمه داشت . بقیه اش یکپارچه بود . قبا کردن یعنی جلو پیراهن را چاک و پاره کردن است . قدیم کسانی که با این پیراهن می مُردند برای اینکه مرده اذیت نشود پیراهن را از جلو پاره کرده و از تنش در می آوردند . که حافظ به این نکته اشاره کرده " برادران غیورش قبا کنند " .

این ظرافتهای  هنری است  که حافظ به خودش گفته :

ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد

لطایف حکمی با کتاب قرآنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۵۱

در تحلیل ها  گفتاری و نوشتاری و برنامه های رادیو تلویزیونی  داخلی و خارجی  به عنوان کارشناس شرکت می کنند ، و یا اظهار نظر می کنند . اکثرا  بجای تحلیل از توهین و ناسزا استفاده می شود . یا بجای اینکه سخنان و نظر کسی را مورد تجزیه تحلیل  و نقد قرار دهند به شخصیت آن شخص می پردازند که در گذشته چه بوده است، اگرچه گذشته اشخاص مهم است اما اشخاص در طول زمان عوض می شوند. عجیب تر اینکه اینگونه افراد دم از آزادی فردی و بیان و مطبوعات می زنند و قول جامعه " آزاد " می دهند ! غافل از اینکه آزادی برای مخالفان است نه برای موافقان و مداحان . پیام نهفته در این رفتار این است که " اگر منم به جای آن مقام و گوینده بودم همین رفتار را می کردم" 

ای آزادی
از ره خون می ایی اما
می ایی و من در دل می لرزم
این چیست که در دست تو پنهان است ؟
این چیست که در پای تو پیچیده ست ؟
ای آزادی ایا با زنجیر
می آیی ؟ 

ه ا سایه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۴۰

کلمات و ترکیب آنها با همدیگر  با گذر زمان معنای مختلف و گاه متضاد بخود می گیرند ، اما حتی آنهایی هم  که تغییر نمی کنند بستگی به شیوه استفاده  گوینده از آن  می تواند مفهوم مختلف و متضادی داشته باشند .  مولوی استاد این گونه استفاده از کلمات است .   اصطلاح " بی سر و پا " امروزه بار منفی و  دشنام دارد.  این اصطلاح را مولوی برای " نی "  و با دید مثبت از این اصطلاح استفاده نموده است . می دانیم در مرحله چیدن و آماده سازی "نی" برای نواختن  سر و ته آن را می بُرند .

بسیار گفتم ای پدر دانم که دانی این قدر

که چون نیم بی‌پا و سر در پنجه آن ناییم

چون نیم = ماند نی هستم

پنجه آن ناییم = در دست آن نی زن هستم 

تو بلبل گلزاری تو ساقی ابراری

تو سرده اسراری هم بی‌سر و بی‌پا را

ابرار = چیره

سرده= ساقی

بی سر و بی پا = نی 

نی می کوک ارش ابوترابی اپلیکیشن جامع نی نوازی - اپلیکیشن جامع نی نوازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۴۳

احتمالا در زندگی با کسانی مواجه شده اید که برای انجام کاری قبلا تصمیم قطعی خود را گرفته اند، اما ظاهرا خواهان نظر(مشاوره) شما هستند. مثلا می پرسد نظرتان چیست ؟ قصد دارم ماشین 206 رنگ بادمجانی مدل سال 95 بگیرم ، ( نوع ماشین ورنگ و سالش را قبلا انتخاب کرده) . شما هر توضیحی  درباره مزایا انواع دیگر ماشین ها بدهید ایشان جواب آماده برای شما دارد ؟ یعنی این نوع گفتگوها را هر نامی می توان گذاشت الا مشاوره و نظر خواستن یا افزودن به دانسته ها  . در بهترین حالت " گذراندن اوقات فراغت" است  اگر اتلاف وقت ندانیم . اریک برن روانپزشک امریکایی در کتاب بازی ها از این نوع  گفتگوها تحت عنوان " آره اما.."  یاد کرده که اینجا می توانید بخوانید .

در فرهنگ ایرانی خودمان ضرب المثل "مرغش یک پا دارد" استفاده می شود .

این گونه افراد کسانی هستند که گوشی برای شنیدن تمام حقایق ندارند . فقط آنچه را خود انتخاب کرده اند حقیقت محض می دانند و لاغیر . البته همه مان ناخودآگاه شاید روزی گرفتارش شده ایم .

بهترین مثال در این مورد شاید مخالفین تندرو ( نه منتقدین منصف ) قرارداد همکاری چین و ایران است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۴۲

لفظها و نامها چون دامهاست 

لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست


آن یکی ریگی که جوشد آب ازو 

سخت کم‌یابست رو آن را بجو


مولوی چه زیبا می گوید فریب " نام" و " لفظ" کلمات را نخورید که اینها مثل  اکثر ریگ ها و ماسه هایی  هستند که آب عمر ما را می خورند . ریگ بیابان که آب را می خورند خیلی زیاد است ، اما ریگی که از آن آب بجوشد خیلی کمیاب است   برو آن  ریگ را جستجو کن. اگر چنین شدی  منبع حکمت و دانش هستی :

منبع حکمت شود حکمت‌طلب

فارغ آید او ز تحصیل و سبب

و نیز گفته : مومن  با اعمال  تعریف و توصیف  می شود  نه به گفتن ظاهر کلمه "م" "و" م" "ن"

میم و واو  و میم و نون تشریف نیست              

لفظ " مومن" جز پی تعریف نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۴۸

 شخصیت ابوالقاسم فردوسی از نظر ه ا سایه

...اصلا روح پهلوانیه(فردوسی) ... فرق می کنه با یه گدایی که حالا سلطان شده ؛ روحاً گداست ولی سلطان شده ... در فردوسی عظمت ذاتیشه و هر جا عظمت رو بخواد تصویر بکنه، به طور طبیعی تصویر می کنه، به نظرم هیچ وقت از پائین به عظمت نگاه نمی کنه؛ دست کم هم سطح عظمت است اگه نگیم از بالا به عظمت نگاه می کنه در صورتی که ستایشگران عظمت همیشه ناچارن که از پائین باِیستن و به اون بالا نگاه کنن ولی شما هیچ وقت فردوسی را نمی بینین که از پائین به عظمت نگاه کنه. وقتی از رستم حرف می زنه خودشو دوشادوش رستم می بینه؛ حیرت نمی کنه از پهلوانی رستم؛ شما خیال می کنین که داره از یک همرزم خودش حرف می زنه؛ در خود فردوسی پهلوانی هست ؛ روحش پهلوونه.

(سوال) عاطفه : کدوم شخصیت شاهنامه رو بیشتر دوست دارید؟

ه ا سایه:خود فردوسی !... آخه هیچ شخصیتی تو شاهنامه سالم نمونده حتی خود رستم که بت فردوسیه که خودش ساخته؛ منش کرده ام رستم دستان . ولی می بینید که سر ِ داستان سهراب ، فردوسی چی کار می کنه با رستم؟ دل نازک از رستم آید به خشم... بعد وقتی رستم به چاه می افته، فردوسی اون سوگواری رو که باید برای رستم بکنه ، نمی کنه؛ شما اون آه و افسوسی را که از فردوسی انتظار دارین، نمی بینین؛ این پهلوان بزرگو این همه را آورده و این همه کارهای عظیم ازش گرفته، ولی وقتی برادره رستمو می اندازه به چاه، آدم خیال می کنه که فردوسی باید دنیا رو منفجر بکنه که این پرسوناژ بزرگ من از دست رفت... مثل اینکه باید رستم بیفته و آخر کارش و سرنوشتش همین چاهه... تا آخر همراه هیچ کدوم از پهلوانهاش نیست...

خیلی عجیبه این مرد(فردوسی)... حتی به دشمن ایران هم خصمانه نگاه نمی کنه؛ می بینین که چطور با بزرگواری گاهی دلسوزی ِ  افراسیاب می کنه... خیلی آدم عجیب و غربییه فردوسی، آدم عظیمیه.

....

به بازیگری ماند این چرخ مست

که بازی برآرد به هفتاد دست

جهانا ندانم چرا پروری

چو پروردۀ خویش را بِشکری (درهم بشکنی)

کتاب پیرپرنیان اندیش ص 800

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۶