پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

 قبل از انقلاب با رادیو تلویزیون همکاری داشتم ولی به دلایلی ارتباطم را با آن قطع کردم و کنار کشیدم. بعد از انقلاب در سال 58 فعالیتم را با رادیو تلویزیون آغاز کردم ولی بعد از پنج - شش ماه فعالیت، باز ارتباط خودم را با آن قطع کردم و خودم را کنار کشیدم. دلیل آن هم یکی نبودن سلیقه های هنری ماست.

نوروز  1372در تلویزیون حضور پیدا کردم . این حضور بعد از 17 سال بود. همه از رابطه من با آن سازمان می پرسند، من از وضعیت موسیقی در رادیو تلویزیون به هیچ وجه راضی نیستم. من 20 و چند سال پیش کاری به نام « گر به تو افتدم نظر» اجرا کردم ، اخیراً دیدم که تلویزیون برداشته مطابق با سلیقه خودش روی آن تفسیری گذاشته و یک تعداد تصاویری روی این موسیقی گذاشته است. این یک توهین است . تلویزیون حق ندارد این کار را بکند. اصلا ان چیزی که برای رادیو و تلویزیون مطرح نیست، حقوق معنوی هنرمند است. یا در زمان جنگ ، کاری اجرا کردم . رادیو تلویزیون این کار ار پخش می کند ولی آنجا که با سلیقه آنها متفاوت است ، حذف کرده اند. منظور آهنگ میهن ای میهن است. متاسفانه هر چه به تلویزیون می گویم توجه نمی کند. اصلا حقوق هنرمند برای آنها مطرح نیست. به همین خاطر مدتهاست که دیگر نه رادیو گوش می کنم ، نه تلویزیون می بینم.

در این چند ساله که در صدا و سیما پنج کانال به وجود آمد و 24 ساعت به طور مداوم کار می کند و می خواهد دائم موسیقی پخش کند و آن قدر هنرمند در اختیار ندارد که موسیقی خوب تهیه کند، بیشتر موسیقی که تهیه و عرصه می کند خالی ار ارزش و خیلی هایش هم بی ربط است. قبل از انقلاب هم همین طور بود . ولی آن زمان یک - دو برنامه بود به نامهای گلها و گلهای تازه و چند برنامه دیگر بطور رسمی جای خودش را داشت. در آن برنامه ها هر کسی نمی توانست راه پیدا کند . هنرمندان تراز اول و اساتید بودند و ساعتی از روز را از نظر برنامه در رادیو در اختیار داشتند و ساعتهای مشخصی فقط  موسیقی ایرانی پخش و درباره اش صحبت می شد و به این صورت نبود که برنامه دیگری داشته باشد و در لا به لایش یک تصنیف پخش کند.

در طی این 20 سال بعضی ها آمدند که یک کارهایی بکنند ولی پس از چند هفته ای آن برنامه هم تعطیل شد. کاری که رادیو و تلویزیون با موسیقی ما می کند مثل کاری می ماند که یک بلورفروش برای اینکه بلورهایش نشکند،  انجام می دهد، بدین ترتیب که در لابه لای آنها، مقداری کاه و پوشال و کاغذ می گذارد. رادیو و تلویزیون ما هم از موسیقی این گونه استفاده می کند  و در زمانهای اضافی و به درد نخور که چیزی ندارد برای مردم موسیقی پخش می کنند تازه نمی دانند که چه چیز می خواهند پخش کنند. این یکی از دلایل کنار کشیدن من از صدا وسیما بود و دلیل دیگر آن نشان ندادن شکل ساز می باشد. می خواهم بدانم که قیافه تار یا تنبک اغوا کننده است؟ نشان دادن کسی که در حال نواختن ویلون یا تار است و نشان دادن یک ارکستر به مردم آن قدر زشت و بد است؟ چیزی که در همه دنیا باب هست و همه دارند می بینند و همین الان مردم به ارکسترها می روند و می بینند، در تلویزیون چرا این مساله را درباره اش این قدر پافشاری می کنند؟ وقتی چنین بی حرمتی دارند به نوازنده، هنرمند و به موسیقی می شود ، دیگر دلیلی برای رفتن به آنجا وجود ندارد . مثلا در تلویزیون زمانی که آواز یا ترانه و کلا موسیقی پخش می شود آبشار و زنبور عسل ، درخت و کوه نشان می دهند. اینها می تواند باشد و اشکالی ندارد اما دائم به این شکل صحیح نیست. نوازندگان را هم نشان بدهد.

منبع :کتاب سروش مردم به کوشش عرفان قانعی فرد

http://www.aparat.com/v/SrH7Z/%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87_%D8%A8%D9%87_%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B4%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۲۲

وقتی لک لک ها پرواز می کنند

فیلم « وقتی لک لک ها پرواز می کنند » را با ه ا سایه تماشا کردیم. فیلمی قدیمی و محصول سینمای شوروی  در رایطه با جنگ جهانی دوم.

پسر و دختری عاشق هم می شوند و جنگ شروع می شود و پسر به جبهه می رود و ... آخر فیلم سربازها پس از پایان جنگ از جبهه ها برمی گردند و خانواده هایشان به استقبال بازگشته ها می روند و هرکدام در جستجوی عزیز خود هستند و همه هم دسته گل به دست دارند از جمله دختر فیلم.

این دختر افسری از رفقای معشوقش را می بیند و با نگاه از سرنوشت دوستش پرس و جو می کند. از قیافۀ افسر معلوم می شود که آن پسر در جنگ کشته شده و دخترک متحیّر گلهای خود را میان بازماندگان ِ جنگ پخش می کند.

ه ا سایه به گریه افتاده است.

ه ا سایه: خیلی انسانیه،خیلی قشنگه... اما این بازی ایه که آدمیزاد سر خودش درآورده . اسمشو می ذاریم شرافت انسانی، رفتارهای انسانی ، انسان دوستی عام ، همۀ اینها هست ولی این حرفها درد انسان ِ تنها رو جواب نمی ده ، التیام نمی ده ؛ این حرفها همه اش برای فرار از اون درد شخصیه. شما یک لحظه خودتونو به جای این دخترک بذارین، تکلیف اون چیه؟ ایا پخش گل میان بازماندگان جنگ یک نوع سرپوش گذاشتن بر درد دخترک نیست؟ این درمان دخترک نیست واقعاً...

دردا و دریغا که در این بازی خونین

بازیچۀ ایام دل آدمیان است 

دوباره (سایه) می زند به گریه ، آرامتر که می شود :

من نمی دونم آدمیزاد چرا اصلا ساخته شده؟ یه شوخی بی مزه ایه در طبیعت... با همۀ کرامت آدمی و با همۀ شاهکارهایی که کرده یک لحظه رنج بردنش به این هم عظمت نمی ارزد ( بر « یک لحظه » تاکید می کند) ... واقعا صد تا منطق الطیر و تذکره الاولیا می ارزد به بی پناهی شیخ عطار؟ فرض کنیم این قضیه درست باشه؛ وقتی که سرباز مغول بهش می گه وایستا تا من برم کاردمو بیارم و سرتو ببُرم، چی گذشته به عطار در اون لحظه ها ( به گریه می افتد).

عاطفه: استاد؛ شما به اندازه کافی موضوع حقیقی برای غصه خوردن دارید یا به هر حال پیدا می کنید ، دیگه چرا واسه یک افسانه گریه می کنید؟

سایه لبخند بی رنگی می زند:

قصه می تونه واقعیت نداشته باشه اما واقعیت ِ انسانو داره بیان می کنه ... دوتا مطلبه؛ یکی واقعیت انسانه و دیگری واقعه ای که اتفاق افتاده یا نیفتاده . اصل، واقعیت انسانه و بی پناهی انسانه . واقعا انسان غریبه؛ انسان تنها ساخته شده؛ ساختمان شما طوریه که شما رو محصور در خودتون می کنه . یعنی پوست شما ، شما رو از دیگران جدا کرده؛ بخواین نخواین ، هر چقدر هم خودتونو به دیگری بچسبونین فقط خودتونو با دیگری مماس کردین، یکی نمی تونین بشین . شما وقتی دنبال همزاد می گردین، دنبال جفت می گردین یک لحظه ای مادیت خودتونو از دست می دین و خیال می کنین چاره کردین مشکلو.

تمام  این دنگ و فنگها از هنر و سایر چیزهایی که آدمیزاد ساخته، برای اینه که چاره ای برای این بیچارگی ، برای این ناچاری پیدا کنه ؛ برای اینه که از این مصیبت ازل و ابدی که چاره ای هم نداره ، برای لحظاتی خودشو منصرف کنه.

از کتاب پیر پرنیان اندیش ه ا سایه 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۳۲

بسیاری از حساس ترین  مشکلات بشر نه در حیطۀ « چیزها» بلکه در قلمرو « انسانها» است.
بزرگترین درماندگی انسان ، ناتوانی در دستیابی به همکاری و تفاهم با دیگران است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۵۹