پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

 رهایی از اختلال خود زشت انگاری

مادر می‌گفت:  

«دخترم عقلش را ازدست‌داده، سال آخر دبیرستان است، به‌جای درس‌خواندن، مرتب در آیینه دماغش را نگاه‌می‌کند و با خودش حرف‌می‌زند، گاهی‌هم گریه می‌کند. از ما می‌خواد ببریمش نزد جراح دماغش را درست‌کند! اما ...!

دختر را نگاه می‌کنم، نه‌تنها بینی او زشت نیست‌، بلکه طرح بینی‌اش با چهره او همخوانی دارد و زیبا نیز به‌نظر‌می‌رسد. اما دختر می‌گوید:

«مادرم انگار صورت من را نمی‌بیند، دماغم به‌صورتم نمی‌آید! از بچه‌ها خجالت‌می‌کشم که با این دماغ و این قوز بزرگش به‌مدرسه بروم!.... توی مدرسه همه به‌دماغ من نگاه‌می‌کنند! وقتی بچه‌ها جوک تعریف می‌کنند من با این بینی حتی نمی‌توانم لبخند بزنم. دوستم یک ذره دماغش بزرگ بود، پدر و مادرش او را بردند دکتر و جراحی‌شد و حالا دیگه غمی‌ندارد! من بدبخت با این دماغ چطور زندگی‌کنم؟ دختر با ادای این جمله‌ها، عکس هنرپیشه‌ای ‌را (که من او را نمی‌شناختم) از کیف خود بیرون‌می‌آورد و می‌گوید فقط به این عکس نگاه‌کنید! و دماغش را با بینی من مقایسه‌کنید!

مادر می‌گوید: « مگر صورت همان دوستت را نگاه نمی‌کنی؟ مگر چشمت نمی‌بیند؟ سوراخ‌های بینی‌اش که رو به آسمان‌شده و با همدیگر هماهنگ نیستند.  قوز بینی‌اش هم که هنوز وجود دارد. تیغه بینی‌اش هم که به‌سمت راست کج است‌. اصلاً تو چه می‌خواهی دختر؟! چرا صورت خودت را با عکس این هنرپیشه مقایسه می‌کنی؟».

بیماری خودزشت‌انگاری یا اختلال بد‌شکلی بدن (Body Dysmorphic Disorder:BDD)، اختلالی است که درطی آن ذهن فرد از وجود نقصی خیالی به‌شدت مشغول و در رنج است و یا احتمالاً با بزرگ‌نمایی یک نقص کوچک به اضطراب دچارمی‌شود. به‌عبارت‌دیگر  فردی‌که گرفتار اختلال بدریخت‌انگاری یا به اختصار BDD شده‌است، به‌طور افراطی از نقصی ‌کوچک یا عیبی‌خیالی رنج می‌برد. دربیشتر موارد، این نقص‌ها چنان کوچک و بی‌اهمیت ‌هستندکه معمولاً موردتوجه دیگران قرار‌نمی‌گیرند. این بیماران با این تصور افراطی خود، از حضور در محافل‌عمومی اجتناب‌می‌کنند و سرانجام نیز اگر بتوانند، تسلیم جراحی زیبایی می‌شوند و احتمالاً دور معیوبی را آغازمی‌نمایند. در‌واقع درمان این اختلال، جراحی‌زیبایی نیست‌، زیرا ممکن‌است پس‌از عمل‌جراحی موفق نیز تمرکز ذهنی فرد به‌سمت نقطه‌ای دیگر و یا به اندک عارضه جراحی معطوف‌گردد.

دیسمورفی(Dysmorphia) واژه‌ای یونانی است که معنی و مفهوم آن بدشکلی یا ناهنجاری یا بی‌قوارگی و زشتی می‌باشد. هرودوت، تاریخ‌نگار یونانی این واژه را در افسانه دختر‌زشت اسپارتی به‌کاربرده است. پدر و مادر این دختر‌زشت و بی‌قواره به پرستارش دستور داده ‌بودند که دخترشان را به کسی نشان‌ندهد. پرستار هر روز دیسمورفی را به معبد هلن می‌برد و می‌خواست که هلن، دیسمورفی را شفادهد. هلن (زیباترین زن روی زمین) سرانجام این درخواست او را می‌پذیرد و دیسمورفی را زیباترین دختر اسپارت می‌سازد.

پیش‌از‌این، در همین نشریه به وسواس‌فکری اشاره‌کرده‌ام. اختلال بدشکلی بدن با اختلال وسواس‌فکری‌عملی، می‌تواند وجه‌اشتراکی داشته‌باشد. درواقع فرد مبتلا به این اختلال همواره نگران وجود عیبی در‌ بخشی‌از بدن خود می‌باشد. همانطورکه وسواس را می‌توان تـکرار بــدون‌اراده افـــکار ناخوشایند دانست که ذهن را مشغول‌می‌سازد، بیماری Body dysmorphic را می‌توان یک اختلال روانی دانست ‌که با ایده وسواس‌فکری مشخص‌می‌شود و طی آن ذهن فرد به‌شدت گرفتار جنبه‌های غیرواقعی نقص ‌خودشده و روزانه چندین ساعت از وقت خود را برای پنهان‌کردن و یا ترمیم آن عیب صرف‌می‌کند. این بیماران همواره به ‌مقایسه خود با دیگران به‌ویژه هنرپیشه‌ها و اشخاصی‌ می‌پردازند که به‌عنوان مدل خدمت می‌کنند و با این مقایسه درصدد مخفی‌کردن نقص موردنظرخود برمی‌آیند و البته موفق نمی‌شوند. خودزشت‌انگار، تلاش‌می‌کند تا در جمع افراد حاضر‌نشود و معمولاً درحضور جمع اعتمادبه‌نفس خود را از‌دست‌می‌دهد. البته باید به‌این‌نکته توجه‌داشت که افراد مبتلا به اختلال خودزشت‌انگاری اصولاً اعتمادبه‌نفس پایینی دارند، به‌ویژه که این‌گونه افراد برای حضور در محیط‌اجتماعی به آرایشی افراطی و غیرمعمول برای پوشاندن‌نقص خود می‌پردازند و وضع را برای خود بدتر‌می‌کنند‌. بررسی‌ها نشان‌می‌دهند که نزدیک به نیمی ‌از‌این افراد وسواسی، واقعاً نقص مهمی ندارند و زشت نیستند. اگر نقص کوچکی نیز در آنها وجود داشته‌باشد، این افراد آن‌را بیش‌از اندازه بزرگ‌می‌کنند. بیشتر این افراد زمان زیادی را برای دیدن و وارسی خود در آیینه صرف‌می‌کنند. جالب است که این افراد تلاش‌می‌کنند تا دیگران از‌این دغدغه فکری آنها آگاه‌نشوند. آمارهای متعددی نشان‌داده‌اند ا‌فرادی‌که مبتلا به اختلال خودزشت‌انگاری هستند به‌ندرت پس‌از انجام جراحی زیبایی احساس رضایت‌می‌کنند.

مدتی پیش در رسانه‌ها از دختر جوانی به‌نام آلانا(Alana) نام‌برده‌شد. آلانا دختر زیبایی بود، اما به‌رغم چهره زیبایش، از اختلال خودزشت‌انگاری رنج‌می‌برد. البته سرانجام آلانا با کمک پدر و مادرش بهبودیافت و بدون‌دغدغه‌خاطر به زندگی عادی خود پرداخت. پیش‌از‌این ذهن آلانا با اختلال خودزشت‌انگاری پرشده ‌بود و با بزرگ‌نمایی نقصی‌خیالی، گرفتار وسواس آزار‌دهنده‌ای بود. مادر آلانا نیز مانند مادری که در ابتدای مقاله به گفته‌هایش اشاره‌شد، به آلانا می‌گفت که من نقصی درصورت تو نمی‌بینم و آلانا همانطور که خودش نوشته در پاسخ، مادرش را متهم‌می‌کرد که چرا چهره‌زشت او‌را نمی‌بیند. آلانا به مادرش می‌گفت بینی من بزرگ است و انحراف دارد، پوستم نیز زشت است و چشمانم ریز هستند و تو می‌گویی نقصی درصورت نداری!؟

البته مادر آلانا به‌درستی عقیده‌داشت که دخترش نه‌تنها زشت نیست بلکه زیبایی چشمگیری نیز دارد (تصویر مندرج درمقاله). اما آلانا که از BDD رنج‌می‌برد، زشتی‌ چهره خود را (که خیالی بود) در آیینه می‌دید و برای چاره‌سازی مرتب در آیینه نگاه‌می‌کرد. به‌گفته خود آلانا، او روزانه 4ساعت از زمانش را با آیینه و آرایش‌کردن برای پوشاندن‌نقص (نقص موهوم) خود می‌گذارند و سرانجام نیز با این ذهنیت خجالت می‌کشید که از خانه خارج شود.

 مشکل وسواسی آلانا از سن ۱۴سالگی او شروع ‌شد. او باوسواس«خودزشت‌انگاری»درمدرسه بارها به اطراف خود نگاه‌می‌کرد که ببیند دیگران به او توجه دارند و به او نگاه‌می‌کنند یا خیر. آلانامی‌گوید: می‌خواستم ببینم کسی به من می‌خندد یا در‌مورد من حرف‌می‌زند؟ او گفت: مدرسه ما پنجره‌های بزرگی داشت و من مرتب به شیشه‌های آنها نگاه‌می‌کردم تا چهره‌ام را وارسی‌نمایم.

آلانا با این تصور ذهنی خود در سن 15سالگی تصمیم‌می‌گیرد که دیگر به مدرسه نرود. با آنکه آلانا به ادامه‌تحصیل اشتیاق داشت اما از رفتن به مدرسه ابا کرد. وقتی مادرش او را با اتومبیل شخصی خود به مدرسه برد، آنقدر از زشت‌بودن خود خجالت‌کشید که ‌از اتومبیل پیاده‌نشد و ناگزیر به خانه برگشتند. جالب است که پس‌از برگشت، آلانا خود را آماده‌می‌کرد تا این‌بار از اتومبیل پیاده‌شود و به مدرسه برود، اما هنگامی‌که مادرش دوباره او را تا مدرسه می‌برد، بازهم آلانا از خودرو پیاده نمی‌شد و بارها این کار را تکرار می‌کردند. به‌این‌ترتیب آلانا خود را گوشه‌گیر و منزوی نموده و از فرط خجالت از حضور در اجتماع خودداری می‌کرد.

مادر آلانا می‌گوید: نمی‌دانم چه اتفاقی سبب‌شد که آلانا تا این‌حد خود را زشت تصورکرد. آلانا پیش‌از‌این دختری سرزنده، بشاش و دارای اعتماد‌به‌نفس عالی بود. اما ناگهان به مسیری رفت که حتی مایل نبود برای رفتن به مدرسه، در خودرو را بازکند و پیاده‌شود. او دختر زیبایی بود که دراین سن احساس‌‌کرد زشت است و ‌بتدریج از رفتن به مدرسه خودداری‌ نموده و به رختخواب پناه‌برد.

مشغولیت ذهنی آلانا آنقدر شدیدشد که حتی اجازه‌نمی‌داد کسی از او عکس بگیرد و یا عکس او را نیز ببیند و مادرش نیز حق‌نداشت عکس آلانا را به کسی نشان‌دهد.

سرانجام مادر آلانا دخترش را راضی‌کرد تا وجود بیماری زشت‌انگاری را درخود بپذیرد. البته در ابتدا پزشکانی اختلال آلانا را به اشتباه نوعی اضطراب اجتماعی تشخیص‌دادند.

ولی پس‌از تشخیص درست‌بیماری، آلانا را به‌مدت ۵ماه در یک بیمارستان روانپزشکی در لندن بستری‌کردند و سپس با جلسات رفتاردرمانی‌ادراکی تصور او را تغییردادند.

آلانا پس‌از درمان، اعتماد به‌نفس کافی‌یافت و برخلاف دوران بیماری خود که اجازه نمی‌داد  از او عکس‌بگیرند، شجاعت نشان‌داده و دربرابر دوربین حاضر‌شد. او حتی دربرنامه «هیچ‌کس کامل نیست» (No Bodyʼs Perfect) درBBC4 به‌همراه یکی‌از عکاسان مشهور به‌نام رانکین(Rankin)، خود را آماده‌کرد تا درمورد اختلال خودزشت‌انگاری به افراد مشابه کمک‌ نماید و افراد را از وجود چنین اختلالی آگاه‌سازد. آلانا، ضمن‌اشاره به سوابق خود گفت: البته تشخیص خودزشت‌انگاری مشکل است، زیرا هم مردم آگاهی اندکی درمورد این اختلال دارند و هم ‌اینکه مبتلایان به BDD به‌علت خجالت به‌راحتی حرف‌نمی‌زنند و برای درمان تمایلی نشان‌نمی‌دهند.

مادر آلانا پس‌از اینکه رانکین از دخترش عکس‌گرفت، هنوز تصور‌می‌کرد که آلانا اجازه انتشار عکس‌ها را ندهد. اما نتیجه درمان چنان خوب بود که آلانا اجازه‌داد تا فرد دیگری او را آرایش‌نموده و از او عکس گرفته‌شود و البته پس‌از کمی بدبینی و مخالفت، آن عکس را قاب‌کرده در منزل به نمایش بگذارند. آلانا با شور ‌و ‌‌شعف به ‌دانشگاه رفت و با این امیدکه پس‌از اتمام تحصیلات خود در دوره دکترا  به خودزشت‌انگاران کمک‌کند، در رشته روانشناسی به تحصیل پرداخت.

سرگذشت آلانا نشان‌می‌دهد که اولاً خودزشت‌انگاری یک اختلال‌ذهنی و وسواسی است که باواقعیت همراه نیست و ثانیاً این اختلال قابل درمان بوده و اعتماد از دست‌رفته را باز می‌گرداند. در‌واقع فردی که با این اختلال بیشتر وقت خود را جلوی آیینه می‌گذراند و فکر می‌کند نقص‌دارد و زشت است، با راهنمایی درست و مثبت‌اندیشی مربیان می‌تواند زندگی عادی و رضایت‌بخش خود را ازسرگیرد.

اختلال خودزشت‌انگاری نشانه‌هایی دارد که می‌تواند نگاه روانشناس را به خود جلب‌نماید. برخی‌از این نشانه‌ها را می‌توان چنین خلاصه‌کرد:

* اشتغال ذهنی و فکری شدید فرد نسبت به‌وجود یک نقص بدنی.

* یقین حاصل‌کردن فرد از وجود اختلال‌بدنی (موهوم) خود.

* اعتقاد به این که دیگران نیز  متوجه زشتی  موردنظرشده و نسبت به آن دیدگاه منفی دارند.

* قرارگرفتن درازمدت جلوی آینیه برای وارسی نقص مورد نظر.  البته درمواردی نیز فردی‌که اختلال BDD دارد، از روبروشدن با خود درآیینه اجتناب‌می‌کند.

* استفاده افراطی و مکرر از لوازم آرایشی و آرایش بیش‌از اندازه برای پنهان‌کردن نقص و البته عدم‌رضایت از نتیجه‌کار.

* خلوت‌گزینی و احساس‌نیاز به‌ماندن درخانه و عدم‌تمایل برای مراجعه به‌پزشک (به‌علت خجالت).

* مقایسه مداوم ظاهر خود با دیگران و اجتناب از حضور در عکس‌برداری گروهی.

*کاهش‌اعتماد به‌نفس و احتمالاً بروز اضطراب و افسردگی و اختلال در اشتها و غذاخوردن.

به‌نظر‌می‌رسد که اگر به درمان‌جو کمک‌شود تا وجود اختلال خودزشت‌انگاری را در خودبپذیرد و با افزایش اعتمادبه‌نفس آماده دریافت شیوه‌درمانی مناسب‌گردد، می‌توان امیدوار بود که مشکل کاملاً حل خواهدشد و شخص خواهد توانست تا بدون تفکر‌وسواسی، زندگی عادی خود را از‌سرگیرد. پیش‌از‌این به‌روش‌های مناسب ایجاد تفکر‌مثبت و افزایش اعتمادبه‌نفس اشاره‌کرده‌ام‌.

هنوز به‌طورخاص مشخص ‌نیست که چه عاملی سبب بروز اختلال خودزشت‌انگاری می‌شود. شاید لازم باشد تا ترکیبی از عوامل مختلف مانند استعداد وراثتی اثر ژن یا ژن‌ها‌، پایه و اساس بیولوژیکی و عملکرد نادرست برخی‌از سلول‌های مغزی، وجود زمینه ‌اختلالاتی مانند اضطراب و افسردگی و وسواس، تأثیرمحیط و وجود تجربه‌های نامطلوب در دوره‌کودکی، وجود ارتباط ضعیف عاطفی بین مادر و کودک به‌ویژه در ‌۳سال اول زندگی، آسیب و آزارهای دوره کودکی و احتمالاً عوامل دیگری وجود داشته‌باشند تا این نقص به‌وجود آید که درآینده به آنها و نیز به روش‌های پیشنهادی روان‌درمانی و رفتاردرمانی پرداخته‌می‌شود.

منبع :دکتر مهدی نوری  http://pezeshkyemrooz.com/Site/News/Detail.aspx?id=20113616490291

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۶ ، ۱۶:۱۲

 Mmotahariمحمد مطهری، فرزند شهید مطهری، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «تهران «گشت ویژه برای مقابله با اراذل» نمی‌خواهد، قاطعیت قضایی می‌خواهد!» نوشت:

در میان دوستان تهرانی، کمتر کسی را می‌شناسم که دست کم یکی از اعضای فامیل، دوستان و یا همکارانش مورد زورگیری، کیف‌قاپی و یا موبایل‌قاپی قرار نگرفته باشد. در طول چند سال اخیر، نیروی انتظامی لااقل سی مانور برگزار کرده و هزاران نفر زورگیر، سارق، مزاحم نوامیس و متجاوز را دستگیر کرده است. اما دریغ از یک بار اطلاع‌رسانی قضایی از سرنوشت دستگیرشدگان در یک مانور، که به تصریح پلیس در میان آنان شروران خطرناک و بسیار خطرناک وجود داشته‌اند.

این دستگیریها وقتی «مجازات همراه با اطلاع رسانی وسیع قضایی» به دنبال نداشته باشد، ترسی در دل مجرمان فعلی و بعدی ایجاد نمی‌کند. پس همان بهتر که انجام نشود و یا لااقل به جای «عملیات دستگیری شروران» نامی مانند «آشنایی با تتوهای جدید» و یا «گپی با اراذل و اوباش» برای آن انتخاب شود. چه تعقیب و گریزهای خطرناک و چه جانفشانی‌هایی که نیروی انتظامی برای دستگیری آنان نمی‌کند و شهید هم می‌دهد ولی متأسفانه گاهی شرور زودتر از مأمور به منزل می‌رسد! در این شرایط، به راه انداختن گشت جدید برای مبارزه با سارقان و اراذل، چه مشکلی را حل می‌کند؟

 آیا این قمه‌های دهشتناک کشف‌شده، برای قاچ‌کردن میوه و باز کردن کنسرو استفاده می شده، یا ترساندن و اخافۀ مردم؟ مگر در قانون مجازات اسلامی برای «اخافۀ مردم با سلاح سرد» مجازات اعدام پیش‌بینی نشده است؟ اعدام به کنار؛ کاش لااقل مجازات مختصری در مورد آنان اعلام می‌شد که بفهمند این شهر بی‌صاحب نیست!

قرائن متعددی برای بی‌صاحب دانستن کشور و هیبت نداشتن قوه قضائیه نزد مجرمان خشن - و شاید نزد تمام‌ مجرمان غیرسیاسی - وجود دارد که پیش پا افتاده‌ترین آنها در مصاحبه‌های سارقان و شروران پس از دستگیری، هویداست.

خبرنگار از سارقی با چهار سابقه دستگیری که بار آخر به اتهام 200 فقره دزدی بازداشت شده می‌پرسد: اگر آزاد شوی چه می‌کنی؟ آقای دزد بدون رودربایستی و نگرانی می گوید: دوباره دزدی می کنم! (ایلنا ۹۶/۹/۱۶). (برخی از دزدها به تصریح خودشان اصلا مشکل مالی ندارند و برای تفنن دزدی می کنند).

جالبتر، دلیل اعتراض یکی از اوباش دستگیر شده است. فردی به نام علی که در جریان مانور نیروی انتظامی به جرم شرارت دستگیر شده، به خبرنگار می‌گوید: در پارک قیطریه فقط نوازندگی می‌کردم و به خاطر خالکوبیهایم به اشتباه دستگیر شده‌ام. در این هنگام یکی از اراذل که به جرم قمه‌کشی دستگیر شده میان کلام او می‌پرد و می‌گوید: «برای ما افت دارد که این پسربچه نوازنده در میان ما باشد!» (میزان ۹۶/۹/۱۶).

بله،‌ دغدغه یک قمه‌کش پس از دستگیری، به جای ترس از مجازات، پایین نیامدن «کلاس و پرستیژ اوباشگری» او و رفقاست.

اینکه قوه قضاییه نیروی خود را صرف رصد کامنت و توئیت انتقادی - حتی تخریبی - و پاسخ به آنها، و احضار و دادگاهی کردن این و آن کند، بی‌تردید به ضرر خودش تمام ‌می‌شود. به جای آن، دستگاه قضایی باید اقتدار خود را - بدون ملاحظه هیچ ارتباط و انتساب و انتصابی - بر برخورد قاطع با غارتگران، متجاوزان، زمین‌خواران، مفسدان اخلاقی، قاضی‌های فاسد، شاهدان دروغین، قاچاقچیان، کلاهبرداران و همه کسانی که دمار از روزگار مردم درآورده‌اند متمرکز کند.

البته اگر همچون‌ گذشته قرار نیست پس از صدور حکم، مجرمان دانه‌درشت معرفی شوند، اوضاع کنونی هیچ تغییری نخواهد کرد. اجرای عدالت همراه با معرفی مجرمین همیشه قلبها را جذب می‌کند و در این صورت هیچ نیروی منفی تبلیغاتی نخواهد توانست ذره ای به آبروی قوه قضاییه نزد مردم آسیبی برساند. لازم به ذکر نیست که لزوم برخورد قاطعانه با جرائم، نه نافی کوتاهیهای شدید برخی دستگاههای دیگر در این زمینه مثل رسانه ملی است و نه نفی‌کننده نگاه همه‌جانبه و ریشه‌ای به موضوع اراذل و اوباش و از جمله مقوله پیشگیری است.

در میان دهها میلیون پیام روزانه، اینکه چند فرد سیاسی در این توئیت و آن کانال علیه یا له قوه قضاییه چه بنویسند اهمیت چندانی ندارد، مهم‌تر میلیونها توئیت نامرئی است که هر روز به نفع یا علیه قوه قضاییه در ذهنهای مردم نقش می‌بندد که محتوای آن را عملکرد خود دستگاه قضایی تعیین می‌کند و بس.

https://www.jamaran.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%84-182/810355-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%B0%D9%84-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D9%82%D8%A7%D8%B7%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۶ ، ۱۷:۲۰

 امنیت غذایی یکی از موضوعاتی است که بشر همواره با آن مواجه بوده است. این مساله به عوامل مهمی بستگی دارد که یکی از این موارد فرهنگ و ثبات جامعه است. شاخص جهانی امنیت غذایی دارای سه زیرمجموعه است؛ کیفیت غذا، توان خرید غذا و در دسترس‌بودن غذا. ایرانیان دارای سرانه بالایی در مصرف غذا هستند و هزینه بیشتری را در این زمینه می‌پردازند. مردم در ایران دارای ذائقه خوشی هستند و تنوع غذایی بسیار بالایی دارند. ایرانی‌ها در مصرف مواد غذایی مغذی رکورد بسیار پایینی را در دنیا دارند و در اسراف غذا پیشتاز هستند. فرهنگ مهمان‌نوازی در ایران و نیز وجود تشریفات غذایی بسیار بالا در کشور باعث شده غذای زیادی از مردم ایران در بزم‌های شادی و نیز مراسم عزاداری و همچنین مهمانی‌های خانگی دور ریخته شود. آمار نشان می‌دهد که سالانه غذای ۱۵‌میلیون ایرانی در کشور دور ریخته می‌شود.

نقش الگوی صحیح مصرف غذایی در حفظ سلامت انسان و پیشگیری از بیماری‌های مزمن مانند بیماری‌های قلبی-عروقی، دیابت، افزایش فشارخون، افزایش چربی خون و انواع سرطان‌ها به اثبات رسیده است. اطلاعات موجود حاکی از آن است که به‌دلیل تغییرات الگوی مصرف غذا این بیماری‌ها در کشورمان روند رو به گسترشی را طی می‌کند. بررسی وضعیت موجود غذا و تغذیه در کشور حاکی از آن است که از یک طرف، سوء‌تغذیه پروتئین انرژی در کودکان زیر پنج سال و کمبود ریزمغذی‌ها به‌ویژه آهن، روی، کلسیم، ویتامین‌های Aو Dسلامت جامعه را به مخاطره انداخته است. از سوی دیگر، بیماری‌های مزمن و متابولیک از جمله چاقی، دیابت، بیماری‌های قلبی-عروقی و انواع سرطان‌ها روند رو به گسترش را طی می‌کند. آمار حاکی از آن است که مصرف سرانه چربی بیشتر از مقدار توصیه‌شده است. مصرف نمک در ایران بیش از دو برابر میزان مجاز است. حدود دوسوم نمک دریافتی مردم ایران در نتیجه مصرف غذاهای آماده و کنسروی و تنقلات شور مانند پفک، چیپس و... است. نوشابه‌های گازدار یکی از عوامل مصرف زیاد مواد قندی است. هر بطری معمولی 300میلی‌لیتری نوشابه حدود 28 گرم قند دارد. مصرف بی‌رویه نوشابه‌ها یکی از عوامل عمده در بروز چاقی است و چاقی زمینه‌ساز دیابت، بیماری‌های قلبی و عروقی و افزایش چربی خون، افزایش فشارخون و انواع سرطان‌هاست. مصرف سرانه شیر و لبنیات در کشور ما در مقایسه با مقادیر توصیه‌شده کمتر است.

ایرانی‌ها 6برابر آمار جهانی نان می‌خورند

میزان مصرف نان در ایران رقم خیره‌کننده‌ای دارد. سرانه مصرف نان هر ایرانی در سال در حالی 160کیلوگرم است که این آمار در جهان تنها 25کیلوگرم است. در واقع ایرانی‌ها شش برابر آمار جهانی نان می‌خورند و از این لحاظ در صدر جهان قرار دارند. سرانه مصرف برنج در کشور ما 40کیلوگرم اعلام شده و این درحالی است که در سه دهه گذشته، این میزان 15 تا 20 کیلوگرم بوده است. لازم به ذکر است این مقدار نسبت به میانگین جهانی 25کیلوگرم هم پایین‌تر است. سازمان جهانی خوار‌وبار و کشاورزی (فائو) در دسامبر 2012 سرانه مصرف گوشت قرمز و سفید در جهان را 41کیلوگرم اعلام کرد. این در حالی است که ایرانی‌ها سالانه حدود 36کیلوگرم گوشت مصرف می‌کنند. این میزان از آمار جهانی کمتر و از میانگین آسیا بالاتر است. همچنین ایران از لحاظ مصرف گوشت بین 196کشور جهان در رتبه 98 قرار دارد. سرانه مصرف شکر ایرانی‌ها بین 21 تا 24کیلوگرم است، درحالی که میانگین جهانی آن فقط پنج کیلوگرم است؛ یعنی ایرانی‌ها پنج برابر مردم جهان از شکر استفاده می‌کنند. سرانه مصرف روغن در کشور 21 کیلوگرم است و سالانه سه کیلوگرم روغن به سرانه مصرف ایرانی‌ها اضافه می‌شود. سرانه مصرف تخم‌مرغ در ایران 190 عدد است. این درحالی است که میانگین جهانی، 250 عدد تخم‌مرغ است و ایرانی‌ها سالانه 60 تخم‌مرغ کمتر از میانگین جهانی می‌خورند. ایرانی‌ها در نوشیدن مضرترین نوشیدنی جهان نیز با اقتدار در صدر ایستاده‌اند. مصرف سرانه نوشابه در کشور ما 42 لیتر است، درحالی که مردم جهان به زور 10 لیتر نوشابه در سال می‌خورند. سرانه مصرف شیر در ایران 70 کیلوگرم اعلام شده است، اما طبق آمار جهانی متوسط مصرف شیر در جهان 190 کیلوگرم و در کشورهای اروپایی بین 300 تا 450 کیلوگرم اعلام شده است. این آمار در کشورهای توسعه‌یافته جهان به 500 کیلوگرم هم می‌رسد.

غذا به سمت صنعتی‌شدن پیش رفت

به موازات صنعتی‌شدن جوامع بشری و تحولاتی که رخ داد آرام آرام کشورها و جوامع به سمت صنعتی‌شدن رفتند و بیماری‌هایی نیز در کشورها گسترش یافت که از جمله آنها بیماری‌های عفونی، فشار خون، چربی خون و قند است. به‌مرور و با گذشت زمان بشر از کار کشاورزی خارج شد و به سمت صنعتی‌شدن آمد و راهکارهای تطبیق الگوی تغذیه با عصر جدید را فراگرفت. بشر از غذاهایی که دارای روغن، نمک و شکر است، بیشتر استفاده کرده و به سمت استفاده از غذاهای فراوری‌شده رفت. این گذر اپیدمی‌لوژیک و تغذیه‌ای با شتاب بالایی رخ داد و آرام‌آرام الگوی زندگی و سبک زندگی کشورها تغییر کرد و مشکلی مانند بیماری‌ها در عصر صنعتی‌شدن نیز به وجود آمد.

هزینه غذای ایرانی ها بیشتر از آمریکایی ها

در محاسبه شاخص امنیت غذایی، متوسط میزان مصرف غذا در نظر گرفته شده است. از این‌رو بالا‌بودن سهم خوراکی در هزینه کل خانوار، تنها به‌دلیل بالا‌بودن قیمت کالاهای غذایی است. درست است که ایرانیان سرانه مصرف غذایی بالایی دارند، اما به‌طور میانگین هزینه بیشتری نیز برای خوراکی می‌پردازند. این آمار در آمریکا 6/6‌درصد است. در واقع ایرانی‌ها چهاربرابر آمریکایی‌ها برای مواد خوراکی‌شان هزینه می‌کنند. به هر حال سهم مواد غذایی در هزینه خانواده‌های ایرانی نسبت به میانگین خاورمیانه و کشورهای منطقه عدد بالایی است که نشان‌دهنده گران‌بودن مواد غذایی در کشور ماست. از حیث شاخص‌هایی که فائو بررسی می‌کند نیز امنیت غذایی کشور در خطر است. می‌توان گفت اگر امنیت غذایی کشور را به‌صورت منطقی و با شاخص‌های بین‌المللی بررسی کنیم، شرایط مناسبی ندارد.

اسراف غذا در ایران رکورددار است

طبق آمار فائو به ازای هر فرد در ایران سالانه 375کیلوگرم غذا به هدر می‌رود. بر اساس گزارش فائو 870‌میلیون نفر معادل یک‌هشتم جمعیت جهان غذای کافی برای خوردن ندارند. بر اساس گزارش همین سازمان هر سال در خاورمیانه 290کیلوگرم مواد غذایی به ازای هر نفر به هدر می‌رود. این آمار در ایران به ازای هر نفر معادل 375کیلوگرم مواد غذایی در سال است. البته مسئولان فعال در حوزه تغذیه و مواد غذایی آمار دقیقی از دورریز غذا در کشور ندارند. در این حوزه تنها می‌توان به آمارهای سازمان‌های جهانی تکیه کرد. اگرچه آن‌طور که کارشناسان می‌گویند، بخش عمده‌ای از دورریز غذا در کشور در زنجیره تولید تا مصرف، یعنی مزرعه تا سفره، به هدر می‌رود. شکل تولید، شیوه برداشت و مکانیسم توزیع و حمل مواد غذایی در میزان دورریز غذا در کشور موثر است. نمی‌توان از فرهنگ نادرست حاکم بر خانواده در خصوص شیوه مصرف مواد غذایی نیز غافل شد؛ مصرف نادرست و اسراف‌گرایانه‌ای که از فرهنگ اشتباه حاکم بر خانواده‌ها و جامعه نشات گرفته و سبب شده است تا تجمل‌گرایی‌هایی ناشی از چشم و همچشمی نیز سهم ‌بسزایی در دورریز و هدررفت غذا در جامعه داشته باشد. کارشناسان علوم کشاورزی و تغذیه، چرخه غیرعلمی تولید محصولات کشاورزی، توزیع و حمل‌و‌نقل سنتی و غیراصولی و همچنین قیمت‌های غیرواقعی مواد غذایی در کشور را از عواملی می‌دانند که دست‌به‌دست هم داده‌اند تا بیش از یک‌سوم مواد غذایی تولیدی در کشور دور ریخته شوند.

منبع: http://www.armandaily.ir/fa/news/detail/65573/دور-ریختن-غذای-۱۵‌میلیون-نفر-در-سال- 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۶ ، ۱۱:۴۳