پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

پردۀ ِ پندار

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

او ز ننگ عاقلان دیوانه شد

دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۵۳ ب.ظ

سالها قبل از انقلاب  در شهری از آذربایجان شخص « خل»  مانند  اما بی آزار ِ سخندان  زندگی می کرد.  موقع راه  رفتن  ناخودآگاه  تنش به تن خانم سرهنگی برمی خورد . سرهنگ او را که در شهر به خلی شناخته شده بود ، نمی شناخت .   فکر می کند از قصد و هیزی به  خانمش تنه زده ، سیلی به صورت آن  شخص  می زند . خل رو به سرهنگ  می گوید « آسمان را نگاه کن چقدر ستاره است» ، سرهنگ جواب می دهد « خیلی» . خل می گوید ، صاحب آنهمه ستاره تا بحال سیلی به من نزده . تو سه تا ستاره در دوش داری به من سیلی زدی .

اینروزها که اخبار و تربیونهای سخنرانی و... را می بینم یاد رفتار آن سرهنگ می افتم . رفتاری که متاسفانه غالب شده و« فکر» می کنند اول و آخر « غیرت» و « منطق» اند . برای نمونه دو مثال زیر:

1- نماینده مجلس یازدهم  و قاضی دیوان در بابل که به سرباز سیلی زدند .

2- عده ای می گویند: راه شهید سلیمانی اجازه نمی دهد مذاکره کنیم . آن شخص « خل » را باید پیدا کنیم از این آقایون بپرسد که ، آیا شهید سلیمانی برای جنگ رفته بود یا مذاکره که شهید شد؟ چرا  شما از جانب ایشان مذاکره را رد می کنید !

هیچ (@Geodesian_1989) | Twitter

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی